1-ماجرای سریال، بر محور پیداکردن قاتل یک کله پز می چرخد.قاتلی که باماشین خود اکبرعبدی –کله پز سریال را – کشته و دررفته است.
در این میان ،بسیاری از گروه های اجتماعی،به دلیل مظنون بودن به قتل ،احضار و ماشین آن ها توقیف و با قید وثیقه آزاد می شوند که گویی کل جامعه، متهم به قتل هستند.از پسر دانشجوی جوانی که عاشق دختر آقای کله پز بوده ،تا مقام قضایی،روحانی،چهره ی فوتبالی،روان شناس، استاد دانشگاه و خواننده مجلسی .
2-تصویری که در این سریال از گروه های مرجع جامعه نشان داده می شود، زشت، توهین آمیز و تخریب کننده است.این نکته حرف صحیحی است که در اقشار و طبقات گوناگون جامعه ،افراد مسئله دار یا زشت کردار نیز حضور دارند.اما چقدر،چگونه و تا کجا ؟ و تا چه حد،اجازه داریم بااثرخود، تصویری زشت و ناپسند از گروه های شاخص که الگوی مردم هستند نشان دهیم ؟
3-نیروی انتظامی،شاخص ترین گروهی است که در این سریال، به خاک میافتد . تصویر ارائه شده از ناجا در شاهگوش، کلانتری خیالی100 ملت است. جایی که نوع احترام به ارباب رجوع ،آن قدر مسخره و ساختگی است که بیننده مشمئز می شود . در ورودی کلانتری ،سربازی با ظاهری شیرین عقل ، یک متن حفظ نشده را از روی کف دستش برای مراجعین می خواند . سرباز دیگری ، به مراجعین شکلات تعارف میکند !
به جز فرمانده ی کلانتری،که اسم مضحک اسد خفته –شیرخفته- و هیکل گوشتالود او اسباب خنده است،اکثریت قریب به اتفاق سربازان و افسران کلانتری،یا با چشمان تشنه به دنبال دختران جوان هستند، دست و پا چلفتی اند،پر از نفسانیت،شیفته ی پست ومقام ودارای نقص عضو!
یک پلیس بی لیاقت ،احمق و شوت در این سریال تصویر می شود .این گونه قرار است نیروی انتظامی مظهراقتدارملی باشد؟ نویسنده ی این متن جایگاه و کارکردهای طنز در آثار هنری را می داند . اما آنچه در شاهگوش می بینیم، طنز نیست،هزل و هجو است!
4-یک رئیس شورای حل اختلاف ،بخوانید مقام دستگاه قضایی،فردی آذری زبان با چهره ای کریه، که با کمی مبالغه ،چهره اش و رنگ ریشش بی شباهت به شمرسریال مختار آقای میرباقری نیست ،به عنوان یکی دیگر از مظنونین نشان داده می شود . این آدم، زن ندارد ،یک زن صیغه ای دارد .دخترش که مظنون به قتل است ،دختری سیگاری ،بدحجاب،بی حیاء،گستاخ،بد دهن و اسباب خجالت هر پدرومادری است و تازگی به ایران برگشته است. که یعنی مقامات قضایی و .... به تبع آن ،جریان ها و نظام قضایی ایران ....
5-مظنون دیگر، یک روحانی، با چهره ای خل وضع است.البته دیگران از خوبی و محبوبیتش تعریف می کنند .ولی تا این جا،یک آخوند خل رفتار نشان داده می شود.کارهای غیرمتعارفی می کند.مثلا برای اقدامات انسان دوستانه ،درمسجد،بعدازنمازجماعت،حراج فروش نقاشی یک کودک راه می اندازد و هم زمان ازطریق لب تاب به کاربران اینترنت متصل می شود و حراج را عین شومن های حراجی ها ادامه می دهد! که اتفاقا گریم این حاج آقا هم، شبیه شمرسریال مختار است !
6-یک خانم استاد دانشگاه ،روان شناس و مشاور خانواده، که یک سبک تازه ای برای ترک اعتیاد ابداع کرده است . شوهرش به بدترین شکل معنا،اعتیاد دارد و مواد روان گردان مصرف می کند . که یعنی این استاد دانشگاه مبدع سبک ترک اعتیاد،حتی نتوانسته است به اندازه شعاع خانواده و همسرش اثرگذار باشد،چه رسد به .... که یعنی این آدم که علم و تجربه می بایستی ضامن دوام و قوام خانواده ها باشد،خود خانواده ای از درون پوسیده دارد و ....حتی نمی تواند در باب حجاب و پوشش دخترش رفتار مناسبی داشته باشدر .
تا اینجا، روحانی و استاد دانشگاه و روان شناس،به عنوان نماد های تربیت،معنویت،هدایت و دانش جامعه،ومقام قضایی و پلیس،به عنوان نماد امنیت و اعمال حاکمیت ،هر کدام کم و بیش،لبریز از ایراد های ظاهری،شخصیتی،مشکلات فردی و خانوادگی هستند.دیگر چه می ماند؟
گویا شاهگوش ،به صریح ترین شکل ممکن ،ارکان تربیتی و حاکمیتی جامعه را به سخره گرفته است!
**
در این میان، از بی تفاوتی پلیس و عدم اقدام مناسب دستگاه قضایی به عنوان مدعی العموم در مقابل ساخت و توزیع این سریال مخرب ، بی پروا و متهتک در عجب مانده ام!
انتهای پیام/