بنظر می رسد صاحبین و راویان سخن در مواجهه با وقایع و حوادث، به چهار شیوه مختلف میتوانند به خوانش و روایت آن بپردازند. که عموما این شیوه ها یا بصورت ناخواسته و بعلتِ خطای محاسباتی است و یا از عمد و ناشی از دشمنی و غرض و مرض است.
یک، روایتِ کوچک انگاری؛
کتمان گونه، روایتِ کوچک تر از واقع؛ جهت حفظ و عدم خدشه به توان و نفوذ خود در ذهن مخاطب. مانند کوچک انگاری پاسخ موشکی ایران به پایگاه العدید قطر.
دوم، روایتِ بزرگ انگاری (بزرگ نمایی)؛
اغراق گونه، روایتِ بزرگ تر از واقع؛ جهت تایید و تثبیت توان و نفوذ خود در ذهن مخاطب. مانند: بزرگنمایی آمریکا از حمله خود به تأسیسات هسته ای کشورمان.
سوم، روایتِ خلاف انگاری؛
دروغ گونه، روایت دور و خلاف از واقع؛ جهت تطهیر و تغییر حقیقت وقایع و روایت دلخواه و متناسب با منافع خود! مانند: روایت رسانه صهیونیستی وهابی اینترنشنال از خوانش ساختگی وجود تفرقه میان عموم مردم در دفاع از وطن.
چهارم، روایتِ واقع انگاری؛
واقع گونه، روایتِ متناسب و بجا از واقع؛ جهت پرهیز از افراط و تفریط و داشتن خط میانه ای در کیفیتِ روایتِ حقایق و وقایع.
روایت خلاف
مسلم است که برای داشتن وضع مطلوب و پرهیز از غافل گیری و یا آسیب های جبران ناپذیر می بایست همواره بدنبال روایت واقع بینانه و دلسوزانه از وقایع و حوادث و وضعیت حکمرانی خویش در عرصه های مختلف باشیم.
به قلم؛ مجید کاظمی