22. اسفند 1393 - 8:40
حکایتی زیبا از شهیدی که برای نامزدش حلقه ازدواج خریده بود
پسر دایی شهید گفت:شهید حلقه ای را برای دختر عمویش(نامزدش)خریداری کرده بود و آنقدر پافشاری کرد که من ناچار شدم به روستا برگردم و امانت را به اهلش برسانم.

به گزارش باشت نیوز، شلمچه مشهد الشهدا است.از همان آغاز که خسرو توس،شمس الشموس حضرت رضا(ع)خاک ایران را با قدم های مبارکش متبرک کرد،در این مکان ایستاد و فرمود:بسیاری از دوستان و علاقه مندان به من در این مکان شهید خواهند شد و گریست.

شهید حیات الله فتحی در سال 1336 درحاشیه رود مارون در دهکده تاریخی ایدنک چشم به جهان گشود.

 

 بارها نظاره گر جویبارها و نهرهایی بود که به رودخانه می پیوست.در دوران کودکی علاقه عجیبی به مادرش داشت.

 

دوران ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند،وی عصای دست پدر و مادر سالخورده خود و در واقع نان آور خانواده بود.

 

با شروع جنگ تحمیلی و هجوم بی رحمانه ارتش عراق در خود احساس تکلیف کرد و دریافت که باید به یای رزمندگان اسلام بشتابد و فرمان امام خویش را بیک گوید.اولین نبرد و حماسه آفرینی اش در عملیات حصر آبادان بود.

شهید حیات الله فتحی ,ایدینک

دومین بار در عملیات فتح المبین شرکت کرد،در این عملیات سرنوشت ساز در تپه سبز شوش مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و با همان زخم عمیق و خونریزی شدیدی که داشت تا 10 بامداد با دشمن به نبرد پرداخت و پس از آن برای مدتی در بیمارستان تهران بستری و بهبود یافت.

 

سومین مرحله از جانفشانی و رزم آفرینی این شهید والا مقام شرکت در عملیات پیروز مندانه رمضان بود و پس از عملیات به دیدار امام نائل شد.

 

حکایتی زیبا در زندگی این سرو به خون خفته و این دلاور مرد همیشه در صحنه از قول پسر دایی و همسنگرش،علی محمد رفیعی که آخرین نامه و هدایای او را به زادگاهش آورده بود بیان می شود:شهید حلقه ای را برای دختر عمویش(نامزدش)خریداری کرده بود و آنقدر پافشاری کرد که من ناچار شدم به روستا برگردم و امانت را به اهلش برسانم.

 

دقیقاً همان شبی که من این امانتی را به صاحبش رساندم،زمانی که رخت دامادی وی را به خانه عمویش بردند،همان شب حیات الله فتحی در حجله گاه سنگر،عروس شهادت را در آغوش کشید.

 شهید حیات الله فتحی ,ایدینک

در کربلای ایران حنظله های این گونه بسیار داشتیم که زیباترین سال های عمر و شیرین ترین روزهای خود را فدای امام و مردم خویش کردند.

 

سیف الله فتحی برادر شهید خاطره ای از ایشان تعریف می کند و می گوید:گرچه زندگی با برادرم همه خاطره است اما روز قبل از شهادتش را فراموش نمی کنم.

 

 من اهواز بودم،آمد به من سر زد از او خواستم شب را با ما بماند گفت نمی توانم ممکن است الان در خط به من نیاز داشته باشند،فردای آن روز همرزمان تعریف کردند که وقتی فرماندهی خواهان چند نفر به عنوان داوطلب برای رفتن به خط شد ایشان بلافاصله حاضر و به خط رفت و سرانجام به آنچه که می خواست رسید.

 

وی سرانجام در تاریخ 17 مرداد ماه 1361 در عملیات رمضان در منطقه شلمچه به فیض شهادت نائل آمد. گلزار این شهید والا مقام در روستای ایدنک واقع است.

انتهای پیام/

نظرات کاربران