در ابتدا رژیم سعی میکرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی مردم مخفی نگه دارد و همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان و کمکم رابطه باریک خود را با مردم قطع کنند و دربار به یک اشرافیت و طبقهای تبدیل شود که هیچ چیز بین آنان و مردم را پیوند نزند.
از ماجراهای دوستیهای عجیب او با مردان در ایران تا روابط عاطفی با پسران و مردان خارجی در زمانی که وی صاحب چند فرزند بود بگذریم، نقل و قولهایی از خاطرات خود او را در ادامه آورده ایم تا متوجه عمق فساد در این خاندان شوید.
عشرتکده کیش در حال باده گساری با امیرعباس هویدا !
فرح پهلوی با نام اصلی فرح دیبا سومین همسر محمدرضا شاه پهلوی در کتاب اسرار زندگی شاه و فرح در قسمتی از زندگینامه نوجوانی خود (زمانی که دایی وی او را به یک مدرسه مسیحیت در تهران فرستاده بود) چنین نقل میکند:
در زمان تحصیل در مدرسه ژاندارک که یک مدرسه شبانه روزی تحت مدیریت و اداره راهبههای فرانسوی بود به کُلی نسبت به مبانی دینی و مسیحیت بی اعتماد شدم و باورهای مذهبی ام فرو ریخت.
انسانها به طور فطری یک سری نیازهای جسمیو روحی دارند که به هیچ روی نمیتوان آن را نفی کرد و نادیده گرفت.
در زمان اقامت در مدرسه شبانه روزی ژاندارک در سن و سالی بودم که همه چیز را به خوبی میفهمیدم دانش آموزان دیگر هم مانند من با زیرکی بیشتری سر از رموز و اسرار شبانه ژاندارک سر در میآوردند.
ما در آنجا شاهد بودیم که بر راهبههای کاتولیک ازدواج حرام شده بود اما آنها که توان مقابله در برابر این حکم را نداشتند به صورت مخفیانه از میان سرایداران و نظافت چیها و باغبانان و سایر خدمه آموزشگاه دوست پسر گرفته و شبها آنها را به اطاق خود بُرده و با آنها خلوت میکردند، حتی مادر مقدس هم با باغبان و دربان جلوی درب روی هم ریخته بود و با آنها رابطه جنسی داشت.
برخی دیگر از این راهبهها به منظور تطهیر گناهان گذشته خود به اینجا آمده بودند و برخی دیگر صرفا برای اقامت گرفتن در فرانسه به کلیسا پیوسته بودند. آنها در گفتگوهای خصوصی به ما میگفتند که پس از باگشت به پاریس از کلیسا خارج خواهند شد.
برخی از دانش آموزان زرنگ مانند ناهید کلهر (این نام یادتان باشد) و لیلی امیرارجمند شبها پشت در اطاق این راهبهها رفته و از سوراخ کلید و یا از بالای پنجره به تماشای محفل عاشقانه آنها با کارکنان مرد مدرسه میایستادند و پس از بازگشت به خوابگاه آنچه را که دیده بودند برای سایر دانش آموزان تعریف میکردند .
بر اساس همین مشاهدات ما متوجه شدیم که برخی از این راهبهها بایکدیگر رابطه همجنس بازی هم دارند.
فرح پهلوی سپس در قسمتی از نقل خاطرات خود اینگونه میگوید: طی مدت تحصیل در مدرسته ژاندارک عقاید مذهبی ام به طور کامل متزلزل شد. میدیدم که راهبهها و مادر مقدس مشروبات الکلی مینوشند و به یکدیگر حرفهای رکیک میزنند و گاها از روی شوخی و با نوعی لذت یکدیگر را زن خراب یا فاحشه خطاب میکنند!(پس از پیروزی انقلاب در همین مدارس مقدار قابل توجهی مشروبات الکلی کشف گردید)
برخی از بچهها که در دروس خود ضعیف بودند و میترسیدند که راهبهها آنها را مردود کنند با طرح نقشه ای زیرکانه نیمه شب مُچ راهبهها را در حالات ناپسندی گرفته و با راهبهها به توافق میرسیدند که به ازای سکوت اختیار کردن در دروس قبول شوند.
فرح دیبا در ۱۳ سالگی (مدرسه ژاندارک تهران)
فرح پهلوی اینگونه ادامه میدهد: صادقانه بگویم که تزلزل در آموزههای دینی من از همان کودکی آغاز شد و آن ایامیبود که میدیدم یک نفر حاج آقا با آن ریش و عرقچین و دستار تمام اوقات خود را صرف زن گرفتن و صیغه کردن میگذراند و با حالت مستی به خانه ما میآمد و با مادرم رابطه جنسی خلوتی برقرار میکرد!
مادر مقدس که سمبل پاکی و طهارت بود در مدرسه ژاندارک با بعضی دخترها روابط همجنس بازی برقرار کرده و هرشب یکی از آنها را به اطاق خود میبرد و با آنها به اعمال بیمارگونه میپرداخت ، همین دخترها پس از بازگشت از اطاق مادر مقدس داستانهای هیجان آوری را با آب و تاب فراوان از اعمالی که بر روی آنها صورت گرفته بود برای سایر دوستان خود تعریف میکردند! فساد موجود در مدرسه موجب گردید تا بزودی در خوابگاه ما نیز روابط همجنس بازی میان دختران بالغ برقرار شود و من در نیمههای شب شاهد بود که دخترها به داخل تخت دیگری میخزیدند و پس از لخت شدن به انجام اعمال ناپسند میپرداختند.
فرح دیبا که شماره ۱۰ بر تن دارد کاپیتان تیم بکستبال مدرسه ژاندارک بود و سه بار با این تیم ، قهرمان باشگاهای تهران شد
ناهید کلهر، همکلاسی و از دوستان صمیمیفرح پهلوی در کتاب داستان پهلوی که کتاب خاطرات خودش میباشد در همین رابطه مینویسد که فرح پهلوی با داشتن روابط همجنس بازی با مدیر مدرسه ژاندارک متهم است وی در ادامه میگوید: به همین خاطر فرح مورد توجه مادر مقدس بود و نام او در لیست بورسیههای دولت فرانسه جا دادند و به فرانسه فرستادند.
منابع:
۱ – کتاب شاه و فرح(اسرار و ناگفتهها) ص ۵۹-۶۰-۶۱
۲ – داستان پهلوی – اینگرید اوهایمن – پاریس ۱۹۸۸
۳ – خاطرات فرح پهلوی (به کوشش ابوالفضل آتابای)
نظرات کاربران