به گزارش پایگاه خبری باشت نیوز؛ کودکی را که عصر روز بیست و سوم شهریور ماه هزار و سیصد وبیست و یک صدای گریهاش در گلبوی پیچید عبدالحسین نام نهادند. وقتی در لباس سربازی به روستا آمد مردم از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدند. ورود مأمورین اصلاحات ارضی شاه و عدم قبول آب و ملک باعث مهاجرتش به شهر مشهد شد.
شهید برونسی مشاغل متفاوت را آزمود و چون در هر کدام شبههای بود دست به بنایی زد. با ارشادات مقام معظم رهبری با مسایل سیاسی آشنا شد و پا در رکاب مبارزه با رژیم پهلوی گذاشت و مأمورین ساواک در زیر شکنجه دندانهایش را شکستند.
انقلاب که پیروز شد، جزو اولین افراد اعزامی به کردستان بود.عرصههای نبرد حق علیه باطل بستر مناسبی بود که استعداد بالقوه او ب هفعل در آید و از فرماندهی گروهان، به فرماندهی تیپ هجدهم جوادالائمه برسد و دراین سالها رشادت و ایثارگری او زبانزد خاص و عام بود تا آنجا که دشمن چنان هراسی از برونسی داشت که برای سرش جایزه تعیین کرد. این سردار سرفراز بعد از زیارت خانه خدا به مرحلهای از شهود رسیدهبود که زمان و مکان شهادت خودش را میدید و سرانجام در عملیات بدر،پس از رشادت بسیار در چهار راه خندق و در آخرین روزهای زمستان سال 63 به شهادت رسید.
رهبر معظم انقلاب در یکی از دیدارهایشان خاطره ای از شهید بزرگوار عبدالحسین برونسی نقل کرده اند که بخشی از آن در تازه ترین شماره نشریه خط حزب الله منتشر شده است :
اوستا عبدالحسین برونسی نه معلومات دانشگاهی دارد، نه عنوان و تیتر رسمی و دانشگاهی دارد، اما آنچنان در کار مدیریت جنگ پیشرفت می کند که به مقامات عالی می رسد و شخصیت برجستهای می شود؛ شخصیت جامعالاطرافی که مثلاً فرماندهی تیپ می شود، بعد هم به شهادت می رسد. ایشان اگر چنانچه به شهادت نمی رسید، مقامات خیلی بالاتر - از لحاظ رتبههای ظاهری - را هم طی می کرد. اینها جزو عجایب انقلاب ماست.
انتهای پیام/
نظرات کاربران