به نقل از پايگاه خبري تحليلي خبر لنده ، استان كهگيلويه و بوير احمد از جمله استان هايي است كه به نسبت جمعيت خود بالاترين ميزان حضور در جبهه هاي حق عليه باطل را در كل كشور داشته است و اين حضور همواره با سخترين و پيچيده ترين عمليات ها همراه بود.
حماسه آفريني فرزندان غيور لُر در هشت سال دفاع مقدس در كنار ساير اقوام ايراني همراه با ( لُروكه و هُوگاله) يا همان فرياد هاي شجاعانه لُري همراه بود به طوري كه در زمان عمليات ها صداي ( لُروكه و هُوگاله) بر پا مي شد شاهد نبرد هاي شجاعانه تر غيور مردان زاگرس نشين بوديم.
عمليات غرورآفرين پد خندق يكي از عمليات هاي است كه هيچ گاه از ذهن و خاطره خيلي از فرماندهان دفاع مقدس بيرون نخواهد رفت .
عملياتي كه سراسر آن با حماسه و خون ، عشق و اميد و اسارات و شهادت همراه بود ، عملياتي كه نشان شجاعت را بر سينه هاي يكايك فرزندان كهگيلويه وبويراحمدي در تاريخ پر افتخار هشت سال دفاع مقدس نشاند و باعث افتخار نسل جوان كهگيلويه وبويراحمدي ها شد.
پد خندق را همه كهگيلويه وبويراحمدي ها جداي از حماسه آفريني هاي هاي فرزندان استان به نام سردار شهيد جانمحمد كريمي مي شناسند، سردار لنده اي كه با دفاع جانانه خود تا آخرين قطره خونش از پدخندق شجاعانه دفاع كرد و مظلومانه به شهادت رسيد.
به پاس همن رشادت ها و فداكاري هاي اين سردار عاشورايي دمي با حاجيه نوريجان صالحي مادر سردار شهيد جانمحمد كريمي هم كلام شديم تا قدري از خاطرات به جامانده از اين سردار بزرگ سپاه اسلام را برايمان بازگو كند.
البته اين افتخاري است كه بعد از اين سالها نصيب اين پايگاه خبري شده است تا به سهم خود قدري از خاطرات تلخ و شيرين اين سردار عاشورايي را به تصوير كشاند.
** باتوجه به وضعيت جسمي و روحي حاجيه نوريجان از پرسش هاي متدوال خود داري شده است.
مادر جان شهيد كريمي فرزند چندم شما بود و از دوران كودكي اش بيشتر برايمان بگويد؟
شهيد كريمي فرزند بزرگم بود كه بعد از او برادرانش ابراهيم و عباس و سه دختر دارم كه ابراهيم در بيشتر عمليات ها همراه شهيد كريمي بود كه الان نيز جانباز شيميايي مي باشد و اثرات آن دوران نيز در بدنش مي باشد.
مادر می گوید شهيد كريمي فرزندي دلسوز براي پدر و مادر خود بود و هيچ گاه مهرباني و لحظات با او بودن از ذهن و خاطره هايش بيرون نخواهد نرفت به طوري كه فشار هاي روحي در فراغ وي باعث ناراحتي قلبي و فشار هاي روحي ام شده است.
شهيد عشق و علاقه شديدي به انقلاب و رهبري داشت و به محض شروع جنگ كه آن زمان تا كلاس دوم راهنمايي بيشتر نخوانده بود به عضويت سپاه پاسداران درآمد و جبهه هاي جنگ عازم شد.
دستگیری توسط کومله
مادرجان در صورت امكان از شهيد كريمي بيشتر بگوييد؟
يكي از مهمترين خاطره هايي كه هميشه در خاطرم هست زماني است كه جانمحمد توسط كومله ها در بوكان كردستان به مدت 7روز به همراه 7 نفر از پاسداران و همرزمانش اسير شده بود كه يا همكاري يكي از خواهران بسيجي كه از عوامل نفوذي ايران در ميان كومله ها بود به طور ماهرانه اي آزاد شده اند .
بعد از آزادي هفت روزه از اسارت به طور مستقيم به بندر انزلي براي دوره دريانوردي و غواصي اعزام شد. باتوجه به استعداد خوبي كه داشت در مسابقات برگزار شده در پادگان آموزشي بعنوان نفر اول شناخته شد و يك دستگاه ساعت سيكو پنج به وي جايزه دادند كه آن را نيز در هنگامي كه به مرخصي آمد آن را تقديم پدرش كرد و تا زمانی که پدرش در قید حيات بود ساعت را داشت و هميشه مي گفت اين تنها يادگاري جانمحمد است.
مادر جان شهيد كريمي در چه عملياتي هايي حضور داشت ؟
شهيد در جبهه كردستان و در عمليات هاي كربلاي 4 ، كربلاي 5 ، فاو ، گردان خط شكن ومقر گردو در كردستان و پد خندق ساير عمليات هاي دروان دفاع مقدس حضور چشم گيري داشت.
ترس عراقی ها از جان محمد
مادر جان شهيد در چه عملياتي زخمي و نهايتاً در چه عملياتي به درجه رفيع شهادت نائل شد؟
فرزندم بعنوان یکی از شجاع ترين و نترس ترين فرد در جبهه معروف بود با توجه به خاطراتي كه همرزمان شهيدش نقل كرده اند: در عمليات پد خندق و ساير عمليات ها در مكالمات بي سيم هاي عراقي چندين بار نام جانمحمد كريمي را به زبان مي آوردند كه نشان از شجاعت و نترسي و هوشمندي شهيد و ترس عراقي ها از نام شهيد جانمحمدكريمي بود.
شهيد كريمي در عمليات هاي كربلاي 4 هم زخمي شد و هم شيميايي، كربلاي 5 زخمي شد ومقر گردو در كردستان و نهايتاً در عملياتي كه خود فرماندهي آن را بر عهده داشت در جزيره مجنون در پد خندق در كمال مظلوميت تمام به همراه ساير يارانش به شهادت رسيد.
شهيد كريمي به گفته خيلي از دوستانش فنا نشدني و شهيد نشدني بود به واسطه رشادت ها و فداكاري هايي برجسته و شاخصي كه داشت در ميان همه همرزمانش به يل دستان معروف بود.
پسرم را از ترس آتش زدند
مادر جان خبر شهادت شهيد را چگونه به شما دادند و چه حالتي داشتي؟
زماني كه خبر شهادت شهيد كريمي را دادند اين آمادگي را خدواند در دل و جانم فراهم كرده بود و با كمال افتخار تمام خبر شهادت وي را بپذيرم ولي شهادت بدون پيكر ، چرا كه پيكر پاكش را هرگز نديده ايم و وي مفقود الجسد بود تا چندسال پيش كه بقايايي از لباس هايش را آورده اند.
بعد از خبر شهادتش با ناله ها و فرياد هاي بسياري سر كردم تا توفيق زيارت خانه خدا نصيبم شد كه در آن جا از خدا و امام حسين (ع) خواستم كه فرزندم را به سيدالشهدا(ع) محشور بگرداند و در سرپل صراط شفاعت كننده من و پدرش و همه مسلمين باشد.
عزيزانم شما نمي دانيد كه پسرم را چطور غريبانه به شهادت رسانيده اند( مادر در حالتي از اشك و آه مي گفت)، به گفته برخي از همرزمان شهيد كريمي در لحظه آخر كه خود نيز زخمي شده بودند، در يكي از ديدار هايي كه به منزل ما آمده بودند از آنها خواسته بودم كه جزئيات شهيد شدن جانمحمد را برايم تعريف كنند و آنها را چندين بار قسم داده بودم كه تعريف كنند.
با پافشاري هاي من يكي از آنها در حالتي از شرمندگي و اشك ريزان گفت: با توجه به عصبانيتي كه عراقي ها از شهيد كريمي داشتند شاهد بوديم كه چندين بار پيكر پاكش را به وسيله بنزين آتش زدند و اين خاطره براي اولين بار است كه براي شما فرزندم (خبرنگار پايگاه خبري تحليلي خبر لنده)تعريف مي كنم.
بعد از شنيدن حرف هاي اين پسرم بود كه به مدت سه شبانه روز هيچ غذايي نخوردم و فقط يك پشت گريه و ناله مي كردم كه بعد از آن روز ناراحتي هاي عصبي و قلبي ام شروع شد و هر روز نيز بر اين نارحتي ها اضافه مي شود به طوري كه هر ماه براي معالجه به پزشكان فوق تخصص قلب در شيراز مراجعه مي كنم.
البته ذكر اين را نكته را نبايد فراموش كنم كه شهيد قبل از شهادتش كليه درد داشت و از راه بيمارستان به جزيره مجنون و پد خندق رفته بود كه در همان جا به شهادت رسيد.
مادر جان همانطور كه ميدانيد شهرستان لنده ميهمان دو شهيد گمنام است نظر شما در باره گمنامي آنان چيست؟
از لحظه اي كه خبر تشيع و تدفين شهداي گمنام را رد شهرستان لنده شنيده ام بي صبرانه منتظر آوردن آنها بودم و مرتب از فرزندانم و نوه هايم سراغشان را مي گرفتن تا روزي كه شهرستان لنده به عطر حضوراين دو فرزندم معطر شد.
باوركنيد همانند مادر واقعي آنان در مراسم تشيع و تدفين اين دو نوگل شهيد گمنام گريه كردم و در همين حالت گريه و ناله بود كه گفتم اي فرزندم : (وه كلاي چهل كلا وه بنگشت نيلي ، رور عزيزم چته نيوي وه مكون خمون ، تش گروهته غريبي) كه معني فارسي آن:« به كلاغ ها و چهل كلاغ ديگر و به گنجشك فيروزه اي بگويد ، اي فرزند عزيزم چي شده كه به ديار و مكان خودمان نمي آيي، آتش بگيرد غريبي»
اي فرزندم من منتظرت هستم و تا زماني كه نيايي قلب و تن و جسمم آرام نمي گيرد و بعد از همان روز تشييع و تدفين شهداي گمنام بود كه به شيراز اعزامم كردند و عمل باز قلب انجام دادم.
شهيد با پاي برهنه در جنگ مي جنگيد و همه نيز از اين حركت و نترسي وي مي گفتند و پسرم و ساير همرزمانش رفتند تا ما طعم عزت و سربلندي ، آزادي و آزادگي ، مردي و مردانگي و دفاع از كيان و ناموس خود را بچشيم تا ذره اي از ارزش ها و آرمان هاي انقلاب اسلامي و حمايت از مقام عظماي ولايت دست نكشيم و بدخواهان انقلاب اسلامي را هميشه ناكام بگذاريم.
وصيت نامه سردار شهيد جان محمد كريمي از روستاي سراسياب شهر لنده
«ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجناي»خداوند جان و مال مومنين را كه در راه خدا جهاد مي كنند به بهاي بهشت مي خرد .
هميشه در انتظار آن بودم كه هنگامي كه چندين ساعتي بيشتر به پيوستن به لقاء الله نداشته باشم وصيت خود را بگويم تا آنچه مي گويم آخرين لحظات حيات من بوده باشد .
سلام بر رسول خدا و سلام بر حسين سرور شهداء و سلام بر مهدي ياور رزمندگان و اميد اميدوارن و سلام بر امام امت كه پيرو و مقلدش بوده و از خدا آرزو ميكنم كه در روز رستاخيز نيز امام من باشد و نيز افتخار سربازيشرا داشته باشم .
سلام بر او كه بسان موسي با طاغوت فرعون درافتاد و بسان ابراهيم بتها را شكست و چون حسين ياران بي شماري را هديه خداوند كرد و همانند محمد ابن عبدالله (ص) اين امت را به اسلام باز گردانيد و مكتب شهادت را پايه گذاري كرد و قرآن محمدي را به امت ارزاني داشت .
سلام بر تو مادر :مادري كه سرمايه خود را فداي من و برادران و خواهرانم كردي . به خدا در اين لحظه احساس مي كنم كه بسيار در اجراي وظايفم نسبت به تو كوتاهي كردم و فرزند شايسته اي براي تو نبودم .
اما در اين لحظه كه شايد آخرين لحظات است از تو عاجزانه مي خواهم كه از من در گذري تا در پيشگاه خداوند رو سفيد باشم و نمي دانم با چه زبان و با چه كلام از تو تشكر كنم .
ان شاء الله اين قلمم اگر چه ناقص و نارساست ولي با اخلاص و صداقتش بتواند از زحمات و سختي هايي كه براي من از عمرت مايه گذاشتيد ، سپاسگذاري كند .
مادر اي كسي كه هميشه يارو ياور مابوده اي ، هميشه به ياد خدا باش به آن اميد كه در قيامت در پيشگاه حضرت حق سر بلند باشي ،در تمام مراحل زندگي شكر گذار خدا باش كه از دامان تو فرزندي به لقاء الله فرستاده مي شود و هر گاه خواستي گريه كني بر حسين (ع) و اصحاب و ياران و اولادش گريه كن كه در همدردي آنان هرچه كني كم است .
مادر به خاطر آنكه شايد فرصت صحبت با پدر را از دست بدهم از همين جا با تو خدا حافظي مي كنم .
و اما پدرجان سلام :سلام بر پدر بزرگوارم ، پدر از تو به عنوان پدري كه در طول حيات در مسير حق و حقيقت هدايت نمودي سپاسگزاري كرده و اميدوارم كه خدا اجري شايسته به شما عنايت فرمايد و شما نيز از آنچه در راه تربيت ماسختي ديده اي از من درگذري و مرا حلال كني . اقوام و آشنايان را سلام برسانيد و بگويئد مرا حلال كنند و در تشيع جنازه من شركت كنند و در آخر سلام مرا به برادران من برسانيد و بگوييد راه مرا ادامه دهند و مرا حلال كنند.
خواهران عزيزم اميدوارم كه برادر خودتان را ببخشيد و حلالم كنيد. در پايان از تمام اقوام و دائي هايم و عموهايم و پدر بزرگ و مادربزرگ و اهالي محل طلب حلاليت مي كنم.
الحقير جان محمد كريمي
سردار شهيد جانمحمد كريمي در تاريخ 4 /4 /1367 در منطقه عملياتي جزيره مجنون پدخندق به فيض عظيم شهادت نائل آمد.
پايگاه خبري تحليلي خبر لنده در گنجينه خاطرات خود هم كلامي با مادران و پدران و خانواده هاي معظم و معزز شهدا را از افتخارات خود مي داند و قدم در راه ترويج فرهنگ ايثار و شهادت را همواره از وظايف انكار ناپذير خويش مي داند و از مادر سردار رشيد سپاه اسلام شهيد جانمحمد كريمي كه اين وقت را در اختيار ما گذاشت صميمانه تقدير و تشكر مي كنيم و سعادت و سلامت اين عزيزان را از قادر متعال خواستاريم.
گفت و گو و عكس: سيد اسماعيل ميري
نظرات کاربران