به گزارش خامی،
مشخصات شهید:
شهید عبدل خواجه زاده
تاريخ تولد: 1334
تاريخ شهادت: 28 / 12 / 1363
محل شهادت : اروند رود
بسم الله الرحمن الرحيم
واعدوالهم ماستطعتم من قوه رباط الخيل ترهبون به عدوالله عدوكم(قرآن كريم )
از استان كهگيلويه وبويراحمد ازشهرستان گچساران و ازبخش باشت تا كناره اروندرود و شهر خرمشهر اسبق وخونين شهر سابق و خرمشهر كنوني شهرعشق و ايثار،حماسه وخون ، شهرسراسر حزن و اندوه ازيك جهت و شادي وغرور ازجهتي ديگر، سخن گفتن زياد است. چه عاملي مرا به آنجا كشانيد چه نيروِيي قادربود امنيت مرا به خطر تبديل و رفاه و آسايش و فضايي بدون ذره اي گردوخاك مرا به نا امني و دود و غبار ، موج و تركش خمپاره ها و توپ هاو... تبديل كند. چه چيزي مي توانست مرا از دوستان و آشنايان و زن و بچه و پدر و مادر و ... جدا كند و به اينجا دعوت نمايد، هجرت بود يا چيز ديگر ، انتخاب بود يا اجبار . كداميك،كدامين عامل موجب حركت من شد آيا چيزي غير از هدف بود كه توانست افكار و اذهان مرا در يك جهت سوق دهد و مرا به سوي ديار خون و عشق و ايثار و مجاهدت بكشاند و از من شيطاني و در بند هواي نفساني برهاند و به چيزي ماسويٰ ماده رهنمون نمايد.
بسيجي هجرتي را آغاز مينمايد كه از عالم ماده به عالم معنا مي رسد. اين عامل تحول انتخاب هدفي است و انتخاب هدف فطري غايتش رسيدن به قرب محبوب است .
آمدنم به جبهه فرماني است كه خداوند در قرآن داده است تا آن زمان كه دشمنان راه خدا و قانون خدا از انبوه عده مسلمين به هراس نيفتدو ترك مخاصمه ننموده يا تسليم فرمان خدا نشوند ، بانگ قتال بلند است و آن هنگام كه بانگ قتال عدو الله بلند شده درنگ و توقف بدون دليل و علت شرعي حرام ميگردد وحرام بودن آن را ولي امر زمان نايب مهدي موعود (عج) امام امت فرموده اند: بر خلاف آنانيكه مي گويند آمدن يا رفتن به جبهه واجب نيست با سفسطه بازي مي گويند اعلام جهاد نشده ، نمي دانم كه اينها نمي دانند يا خود را به ناداني مي زنند ، اگر جلوي دشمن همانند حزب بعث را نگيرند و از اسلام دفاع ننمايند معلوم نيست كه چه بلايي بر سر او ، ((آنانكه مي گويند اعلام جهاد نشده)) و ديگران خواهد آمد.واجب است رفتن به جبهه تا زماني كه نياز به نيرو دارد.احتياج به بيان پيرامون سخن امام نمي بينيم زيرا « اظهر من الشمس » است الا براي كور دلان كه مهر نفهمي بر قلب آنان زده شده و حقايق را درك نمي كنند و اينها ساكنين اصلي دوزخند وجود امام در ميان امت اسلام ساكن اين سرزمين نغمه اي است از نغمات الهي و از الطاف خفيفه الهي است كه علي رغم اين همه خطرات و ناملايمات با عنايت خاص حضرت احديت ﺑﻠﻴّﺎﺕ محدوده ي وجودش را فرا نگرفت تا از اين عصر باب رحمتي بشود براي انسانهاي مشتاق لقاءالله ، سخن چنين انساني حق است و حق را بايد تبعيت نمود و اطاعت از امام را همانند اطاعت و فرمان برداري از خدا مي دانيم .
آيت الله دستغيب «رضوان الله تعالي عليه» فرمود: «من اطاع الخميني فقد اطاع الله» و زيبا ترين جمله اي كه تداعي صدر اسلام و صحابه ي بزرگ را مي نمود همين جمله نغز اين شهيد بزرگوار بود كه خدايش رحمت كند ان شاء الله .
گر چه برادران و خواهران خود از بينش وسيعي برخوردار هستند و نياز به توصيه و سفارش نيست و حرف هاي ما جزء دردسر و اتلاف وقت كاري را از پيش نخواهند برد . اما از باب «ان اذكري تنفع المومنين» چند نكته را ياد آوري مي نمايم ، باشد كه از يك جهت اداي وظيفه نموده باشم و از جهتي ديگر سرگذشت ها عبرت آفرين هستند تا ديگران به سرنوشت دچار نگردند و از همان ابتدا قطع اميد ماسويٰ الله نموده و به رحمت او اميدوار باشند . خدا ترس بودن انسان حلال همه ي گرفتاري ها و مشكلاتش است. اگر آنچه را كه انسان در خلوت و جلوت انجام مي دهد از روزنه تقوي بيرون آيد مشكلي به نام وحشت و اضطراب و دودلي نخواهد داشت. مشكلي به نام احساس حقارت و زبوني و ضعف و سستي در خود مشاهده نخواهد نمود. انسان خداترس ، اعمال و افعال و حركاتش عين عدالت است و با ظلم و ستم هرگز سازش نخواهند داشت. اگر حكومت هاي جابر و ستمگر براي بقاء خويش دست به انواع حيله و دسايس مي زنند و سازمانهاي جاسوسي ، آن هم با شيوه هاي غير انساني و دستگاههاي امنيتي با شرايط خاص ايجاد مي كند. علتش آن است كه خدا اساس كارشان نيست. عوامل مادي مخلوق را جايگزين خالق كرده اند و مي خواهند با آن نيروي فعل خدا ، فاعل شوند و افكار خود را بر قانون خدا چيره نمايند. بارها براين كلمه تقوي انديشيدم و فكر كردم كه از چه راهي مي توانم در خود اين نيرو را زنده نمايم. اما باز راهم را اميال و خواسته ها و آرمانهاي دور و دراز سد كرد و از اين انديشه بدر كرد . چرا در سنگرها از صداي خمپاره وحشت دارم. صداي انفجار خمپاره و گلوله مرا از ياد خدا غافل مي كند مگر اعتقاد به او و رسولش ندارم ، پس چه عاملي است كه ﻗﻬّﺎريت و جباريتش را در اينگونه مواقع در ذهن من به فراموشي مي سپرد و علت اين نسيان چيست گر چه مي دانم انسان خداشناس خدا ترس است. به سبب ذنوب و ﺳﻴﺌﺎت و مأثم . اما گويا نمي دانم و يا فراموش مي كنم كه ريشه ي خداشناسي ترس نيست. اگر عقيده بر اين است كه دردها و رنجها را به خاطر اين نقيصه «نسيان» و قطع ارتباط با خالق بايد پذيرفت ولي از جهتي براي انساني كه خالق را حاكم بر روح و جسم مي داند نقصي را نمي توانيد مشاهده كنيد زيرا آنچه را كه خالق داده است كامل بوده و نقصها از جهت خلافهاست كه اثر فعل ماست. من در خود هرچه كاوش كردم اثري از آن نيافتم شايد راه شناخت اين مهم را عوض رفته باشم و از اين بابت نادم و پشيمانم و بخدا ازاين نقيصه پناه ميبرم و همه اين نقايص را زير سر شيطان ميدانم كه خيلي خوب در وجود من جاي خود را يافت و خلاء را پر كرد.
« اللهم خلصني من همزات الشياطين»
توصيه به برادران و خواهران ديني در اين بعد فقط خداترسي است كه ميبايست بر همه ي ابعاد آن آگاهي يابند
دوم: اطاعت بي چون و چرا از فرامين و فتواي كسي كه او را بعنوان رهبر و مرجع برگزيده ايم و او همان مردي است كه امام باقر «ع» فرموده اند ، در زماني كه كوفه مهد علم و دانش و فقاهت بود. امام باقر ((ع)) سخني را در خصوص بي علاقگي مردم كوفه(( بعد از «امام علي (ع))) و عدم ايمان به اهل بيت عصمت (ع) كه مهد علم و شهر علم بوده اند فرموده: اگر در زمان سرور شهيدان حسين بن علي ((ع)) مردم ساكن در اين شهر آن بي وفايي ها را نسبت به پاسدار واقعي اسلام نمودند و اينك تاريخ اسلام را تكرار نموده اند چيز بعيدي نبوده است.
مولا علي ((ع)) فرموده است زماني كوفه از علم تهي مي شود همانند ماري كه آماده ي جهيدن باشد كه ديگر اثري از آن باقي نباشد و دامنه اش به قم مي رسد بعد مردي از قم قيام مي كند و.....كه آخر حديث آن مرد قائم كسي غير از امام بزرگوار نبوده و نيست و اين نهضت را ان شاءالله با سيادت خويش به دست صاحب اصلي آن امام زمان (عج) خواهد سپرد و اگر دوستدار اهل بيت عليهم السلام هستيم يار واقعي او بايد باشيم و به عقيده اين ضعيف اگر مي خواهيم در خط واقعي امام كه همان اسلام است قرار بگيريم و اگر مي خواهيم به عنوان حافظ خط امام و پيرو آن شناخته شويم راهي به جز عمل به رساله ي امام باقي نمانده است هر چه بيشتر و بهتر به اين كتاب عظيم بنگريم با تقوي تر و خطي امامي تر خواهيم شد و خط امام عمل به رساله معظم له است ان شاء الله خداوند ما را موفق به اين مهم بدارد.
توصيه: من به خط امامي ها اين است كه:
حضور در جبهه ها : عدم حضور در جبهه از طرف هر كس باشد نشانه خروج از خط امام است .
امام پيروان خود را در سنگر ها يافته و بر بازوي پرتوان آنان بوسه زده كه بر اين بازو خدا نظر و احاطه دارد و امام از اين جهت افتخار دارد. حتي برادران ملاحظه نموده ايد كه امام رهبر خود را نيزدر جبهه ها يافت و معرفي كرد. در اين شرايط مشعل آزادي كه بنا دارد انسانها را از قيد و بند اسارت و سيطره سلطه گران برهاند و ﻋﻠﻢ رهائي را بر تارك تاريخ به اهتزاز درمي آورد . در همين جبهه ها شروع به افراشته شدن نموده و در همين جبهه ها است كه اسلام نشر و گسترش ميابد زيرا رهبر و امام در جبهه وجود دارد .
چند نكته را يادآوري مي نمايم:
1- تقوي : يكي از مهمترين سلاح هاي پيروزي در تمام ميادين مادي و معنوي است . ان شاءالله اميدوارم در سرلوحه ي كار قرار گيرد.
2- برنامه ريزي براي آينده جامعه : اگر معتقد هستيم كه اين نظام حق است و بايد براي اعتلاي آن تلاش كرد ، كه اين هم ميسر نيست مگر بابرنامه ريزي و بالا بردن كيفيتها با توجه به آينده نگري .
3- سعه صدر در كارها خود حلال مشكلات است.
4- توجه بيش از پيش به رعايت موازين شرعي و رساله اي بار آمدن .
5- استفاده به حق از خون شهدا در جهت تقويت بنيه هاي نظام الهي ، وحدت و يكپارچگي، سركشي به خانواده شهداء و نوازش ايتام آنان ، حفظ نگهداري مردم درصحنه ها از عهده اين حقير خارج است .
از همه ي برادران ديني و ايماني ملتمس دعا هستم و از آنان عاجزانه درخواست دارم كه برايم دعا كنند شايد به سبب دعاهاي شما رهائي يابم.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
وسلام و عليكم و رحمه الله و بركاته
(( با دعا براي امام عزيز و تعجيل در ظهور حضرت بقيه الله الاعظم(عج) و نصرت اسلام ))
برادر كوچك شما عبدل خواجه زاده
تاريخ :17/12/63 13
نظرات کاربران