به گزارش خامی، چند روز پیش و آن هم در یک جلسه دیر هنگام، نشست خبری سرپرست مهمترین دانشگاه استان -که البته و مشتاقانه خودش و دوستانش اصرار خاصی به “رئیس” نامیدنش دارند- برگزار شد. نکات و ابهاماتی پیرامون این نشست و ادعاهای مطرح شده در آن به ذهن هر فردی میرسد که به اختصار و دستهبندی شده به آنها اشاره میشود:
پیش از بیان هر نکتهای لازم است متذکر شوم که حضور مسئولان در جمع اهالی رسانه که به شفافیت هرچه بیشتر اقدامات میانجامد قابل تقدیر است. چه از این رو که اگر انتقادی باشد صریح مطرح میگردد (اگر خبرنگار خود را روح بیدار مردمش بداند و نه ابزار نیل فرصت طلبان به قدرت) و چه از آن جهت که اگر اتفاق مثبتی در سازمانِ مسئولِ مذکور روی داده باشد سریعتر و وسیعتر به اطلاع جامعه خواهد رسید.
نکتهی اول: آقای “دکتر” رمضانی -که به مدد بورسهایی که روزگاری غیرقانونی میخواندشان، او هم به این مقام شامخ دکتری! نایل آمده- پس از بیان مقدماتی، از پیشرفتهای دانشگاه یاسوج در این ده ماه میگوید و ادعا میکند که سعی کرده هیچ گاه وارد حاشیهها نشود. به همین خاطر مجبوریم حوادثی را که هرگز نمیتوانیم حاشیه! بنامیمشان، یادآوری کنیم:
۱- مگر ایشان نبود که سرپرست شد در حالی که هنوز حکم رسمی بودنشان قطعی نشده بود؟ چرا این سرپرستی غیرقانونی را پذیرفت؟
۲- مگر ایشان نبود که بسیار عجولانه و کودتاوار در دفتر رئیس دانشگاه به دستور وزارت علوم حاضر شد، طوری که رئیس سابق این دانشگاه در مصاحبهای (+) گفت حتی فرصت جمع کردن وسایل شخصیم را ندادند!
۳- مگر چند وقتی نیست که همه میگویند انتظارشان از وزارت علوم بیشتر از این بود. طرفدارانش هم منتظر تودیع و معارفهی رسمی ایشان در این جایگاه بودند. (و شاید رویا پردازانه هنوز هم هستند!) ولی با گذشت ده ماه هنوز این اتفاق نیفتاده است. این در حالی است که استادان، دانشجویان و کارمندان این اقدام را اهانت به دانشگاه یاسوج میدانند؛ چرا که حتی برای تعویض یک مدیر رده پایین هم در وزارت علوم، مراسم مختصری با حضور مقامات بالادستی برگزار میشود تا علاوه بر تشکر از مدیر قبلی، حمایتشان را هم از مدیر جدید نشان بدهند. در حالی که این اتفاق هرگز برای دانشگاه یاسوج نیفتاد و این امر نشان دهندهی بیاهمیت بودن دانشگاه یاسوج در نظر مسولان فعلی وزارت علوم بوده است و آقای دکتر رمضانی برای اصلاح این نگاه قدمی برنداشتهاند.
۴- مگر او نبود که یک روز پس از تکیه زدن به جایگاه ریاست، اقدام به قطع حقوق برخی افراد مامور به تحصیل کرد که مشکلات عدیدهای برای آنها و خانوادهشان ایجاد نموده و بسیار آنها را تحت فشار قرار داده است. (به گونهای که طبق آشنایی نگارنده با یک مورد از این افراد، ایشان مجبور شدهاند حتی لوازم اساسی خانهی خانوادهی خود را به فروش برسانند تا هزینهی تحصیلشان تامین شود.)
۵- انتشار غیرقانونی، بچهگانه و به دور از اخلاق حرفهای اسامی بورسیهها در رسانههای حامی و حاشیهساز، که کاملاً فضای انتقام گیری را تداعی میکرد و موجب شد به حریم خصوصی و اطلاعات شخصی و محرمانهی عدهای تجاوز شود و با طرح شکایت از سوی برخی از بورس شدگان روبهرو شده است. این حادثه تعجب و تاسف شدید بسیاری از مردم -حتی از همفکران خود ایشان- و همچنین مسئولان ارشد دولتی در استان را -که در آن ایام در برخی جلسات خصوصی از مخالفتشان برای تصدی این پست توسط آقای رمضانی خبر میدادند- بر انگیخت. این در حالی بود که آش ان چنان شور شد که پس از گذشت ساعاتی این خبر از روی خروجی سایتهای حامی آقای رمضانی حذف شد و حتی جای خود را به عذرخواهی از صاحبان اسامی داد.
۶- انتصاب به عنوان مشاور و همچنین تایید برادر معاون وزیر علوم به عنوان عضو هیات علمی در حالی نظر گروه عمران مخالف این شخص بود؛ ولی طبق گفته خود آقای رمضانی، هر فردی تایید گروه را باید داشته باشد.
۷- تعطیلی چندین بارهی دانشگاه با فشار برخی کارمندان (که یکی از آنها به رانندگی برای یکی از نمایندگان استان نیز میپردازد) برای حضور در تجمعات اعلام حمایت از ایشان.
۸- انتساب غیرقانونی یکی از بستگان نزدیک خود به عنوان مدیر حراست دانشگاه در حالی که ایشان مشغول تحصیل در مقطع دکتری است و اشتغال برای آنها ممنوع است.
۹- تغییرات اتوبوسی و فلهای در ردههای مدیریتی در دانشگاه که به رکورد ۷ جابجایی در روز هم رسید!
۱۰- شکایت از خبرنگاران برای پوشش خبر عدم تایید صلاحیت ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی.
۱۱- عدم برخورد با برخی نشریات موهن به اسلام و انقلاب که خود را تحت چتر حمایتی ایشان برای انتشار این مقالات میدانند؛ که هشدار و تذکر جدی مردم و برخی ائمه جمعهی استان را موجب شد.
۱۲- میدان دادن به عناصر معلومالحال برای اهانت به نظام و انقلاب در برنامههای هنری از جمله شب شعر.
۱۳- حرمت شکنی ماه محرم با کف زدن و ابراز شادمانی در نشستی در دانشگاه و با حضور سرپرست محترم و پس از آن توقیف فیلم جلسه توسط دفتر ایشان.
۱۴- اعلام حمایت دانشگاه از اردوهای غیرقانونیِ مختلط.
۱۵- عدم توجه به مسائل صنفی و رفاهی دانشجویان که موجب اعتراض شدید و استعفای شورای صنفی دانشجویان دانشگاه یاسوج شد.
۱۶- ضربوشتم یک کارگر در محیط دانشگاه.
۱۷- …
نکتهی دوم: و اما نکته بعدی که ایشان در نشست خبری بیان کردهاند بحث بورسیهها و قانونی بودن آنها است. بهانهای که مستمسک ایشان و طرفدارانشان در ماههای اخیر بوده است برای تخریب جریان مدیریت قبلی، به یک باره توسط خود ایشان نفی میشود. آخر کدام آدم عاقلی این را از شما میپذیرد که بعد از ده ماه تازه بگویید بورسیهها قانونی بودهاند و اصلاً دانشگاه نمیتواند در بورسیهها دخالت کند و تصمیم گیری این موضوع در اختیار وزارت علوم است؟ با این اوصاف پس چرا لیست بورسیهها را منتشر کردید؟ آیا قانون را تاکنون نخوانده بودید؟ اگر بگویید نخوانده بودیم و بلد نبودیم که عذر بدتر از گناه است. مگر میشود مدعی اجرای قانون، نخوانده باشدش؟ ولی اگر بگویید قانون را میدانستید، آن وقت است که باید بپذیرید قانون شکنی کردهاید. اقداماتی که مهمترین مرکز آموزش عالی استان را در سال گذشتهی تحصیلیاش به قهقرا برد و به معنای حقیقی کلمه حاشیه بود. و واقعاً چه کسی بود که از همان ابتدا نمیدانست خود دانشگاه نیست که بورس میکند بلکه وزارت علوم است؟
نکتهی سوم: حالا اما این سوال برای همه مطرح شده که چرا بعد از این همه مدت رمضانی جوان شروع به اعتراف در این موارد کرده است؟ در پاسخ به این سوال میتوان به چند احتمال اشاره کرد:
احتمال اول: با توجه به استیضاح قریب الوقوع وزیر علوم، این احتمال وجود دارد که برکناری رمضانی تا بعد از استیضاح به تاخیر بیفتد و با حضور سرپرست جدید وزارت و اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی در مراحل اول برای نشان دادن حسن نیت خود به دولت، رؤسای پیشنهادی سرپرست را تایید میکند (همانند رفتاری که با وزارت بهداشت در این دولت شد) و رمضانی نیز از این رهگذر شانسی برای تایید شدنش متصور باشد و سعی در تلطیف چهرهی افراطی خود نماید. همچنانی که به همین منظور بوده است که در روزهای اخیر به دیدار حضرت آیتالله ملک حسینی رفته ولی از زبان ایشان نتوانسته تاییدی را برای خود بگیرد و حضرتشان دائماً بر ایجاد آرامش و فضای علمی در دانشگاه تاکید داشتهاند.
احتمال دوم: از آن جا که یکی از دلایل استیضاح وزیر علوم انتصابات ایشان در مجموعهی وزارت و همچنین بعضی دانشگاهها من جمله دانشگاه یاسوج بوده، آقای رمضانی در صدد است تا با اظهارات و اعترافات جدید، سیل انتقادات و اعتراضات را نسبت به خود کاسته و از همین رو با کم کردن دردسرهایش برای سرپرست جدید وزارت علوم، او را نسبت به ادامهی فعالیت خود قانع کند.
احتمال سوم: از آن جا که طبق شنیدهها ایشان قرار است بعد از برکناری به تهران انتقالی بگیرد (و نامه انتقالیاش را خودش امضا کرده است!)، با این نشست خبری و تعریف و تمجید از وزارت و وزیر علوم در پی دستوپا کردن موقعیتی در تهران برای خود در آیندهای نزدیک است.
به هر روی باید منتظر ماند و دید همان طور که روزی حامیان رمضانی و رسانههایشان از “اسناد محرمانهی ارژنگ”! حرف میزدند و در بوقوکرنا میکردند و امروز توسط خود او مشخص شد که تخیلی بیش نبوده، آیا باز هم این باند توهمی در سر دارند؟!
نظرات کاربران