21. اسفند 1393 - 19:37
گذری بر تاریخچه شیخ‌هابیل سرفاریاب و امامزاده یحیی(ع)+تصاویر
شهرت روستای شیخ‌هابیل به امامزاده یحیی (ع) بوده که می‌گویند امامزاده واجب‌التعظیم و از اولاد و احفاد امام موسی‌بن‌جعفر (ع) است.

به گزارش باشت نیوز، به نقل از  پایگاه خبری تحلیلی چرام، روستای شیخ‌هابیل در شمال شرقی دهدشت در منطقه سرفاریاب از توابع چرام و دقیقا در 70 کیلومتری چرام قرار گرفته است.

شهرت روستای شیخ‌هابیل به امامزاده یحیی (ع) بوده که می‌گویند امامزاده واجب‌التعظیم و از اولاد و احفاد امام موسی‌بن‌جعفر (ع) است.

 

 

 

 

محمدعلی‌بن‌صادق گلپایگانی در کتاب بحرالانساب خود می‌نویسد: «...امامزاده یحیی (ع) در پایه کوه «الوند کرد» که پایین کوه نیر(نور) کهگیلویه مشهور است مدفون، اما عبدالله‌‌بن‌یحیی‌بن موسی (ع) را در موضع «تبرک ده» بختیاری شهید کردند.
در کتاب دائرة‌المعارف شجره آل رسول(ص) جلد سوم، نوشته سید‌علی موسوی‌نژاد سوق، در مورد این بقعه متبرکه این‌ چنین نوشته شده است: در وضعیت کلی، بنای بقعه، قدیمی و شامل مجموعه، صحن، حرم، ایوان و مرقد مطهر که در قسمت زیرین گنبدخانه قرار گرفته که بر روی آن ضریحی از چوب گردویی مرغوب در ابعاد 110×180×90 محافظت می‌کند.

بر فراز این گنبدخانه، گنبد رگ پله‌دار سفید رنگ گچی به شکل خوش تناسبی اجرا شده که دارای هشت پله است، در سال 1260 (ه.ق) در دوره حکومت محمد شاه قاجار (محمد میرزا غازی) به دستور حاکم وقت بهبهان و کهگیلویه برای اولین بار تعمیر و مرمت کامل شد.

 

*بافت قدیم امامزداده یحیی(ع)

سپس در سال 1356 (ه.ش) نمای داخلی و بیرونی این گنبد توسط متولی و با همیاری مردم روستای مذکور با ملات گچ اندود شده است.

این گنبد آخرین بار در سال 1379 (ه.ش) توسط اداره‌ کل میراث فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد به شکل اصولی و رعایت موازین معماری قدیم تعمیر و مرمت شد.

این بنا مضاف بر گنبدخانه دارای یک واحد شبستان و جلوی آن ایوان‌خانه‌ای در ابعاد 4×3 متر است که به نظر می‌رسد در دهه‌های اخیر الحاق شده باشد.
ورودی بقعه ابتدا از ایوان سپس در جانب شمالی به محل مرقد مطهر منتهی می‌شود، ارتفاع بنا از سطح زمین تا ارتفاع نوک هرمی گنبد، 11 متر است که با لاشه سنگ و گچ ساخته شده و تاکنون سالم باقی مانده است.

تنها اندکی در بعضی دیوارها نیاز به بندکشی و احیای ایزولاسیون در سقف گنبد و شبستان دارد، قدمت آن به اوایل دوره سلجوقی برمی‌گردد.

در جوار قبر امامزاده وجود پیازچه‌های معطر دیده می‌شود که به کوه پیازی معروف است، رویش این پیازها از کرامات و معجزات این امامزاده جلیل قدر است که با رویش آنها خیل زیادی از دوستداران این امام همام به این کوه رفته و در سبد غذایی خویش از آن استفاده می کنند.

 

 

 

 

اهالی روستای شیخ هابیل در سند دیگری چنین معرفی شده‌اند: " سادات صحیح النسب از ذریه امامزاده حسن مثلث(ملقب به یحیی) ابن امامزاده حسن مثنی ابن امام حسن مجتبی(ع)...معروف به مشایخ هابیل‌الهاشمی..." (مادر امامزاده یحیی رقیه دختر امام حسین ع است.) تعدادی از این طایفه درسال 1210قمری در اثر اختلاف با خان کهگیلویه که گفته می‌شود بر سر پرداخت مالیات بوده است، به ایل قشقایی پناه میاورند.

قشقایی‌ها مقدم این سادات را که همه با سواد و معلومات مذهبی بودند گرامی داشتند چون دیگر باحضور آنان در ایل ناچار نبودند برای نوشتن نامه‌ها، قراردادها، عقدنامه‌ها، غسل و تلقین و تدفین مرده‌ها و... در روستاها به دنبال ملا بگردند.

سه تن از این مهاجرین سیدغلامحسین، سیدمحسن و برادرزاده جوانشان سیدعلیرضا بودند که به دستگاه ایلخان قشقایی راه یافتند و در طایفه عمله ساکن شدند و به منشی‌گری و مکتب‌داری پرداختند.

چند سال بعد سیدعلیرضا که مجرد بود از طایفه قادیلی(قادرلو) همسری انتخاب کرد که از وی صاحب سه دختر و پسری به نام سید محمدابراهیم شد.

محمدابراهیم در مکتب پدر به کسب علم و معارف اسلامی می‌پردازد و با ذوق و قریحه کم نظیرش در خوشنویسی، حفظ قرآن و احادیث و دواوین شعرا و عرفای متقدم در اندک مدتی به درجات عالی می‌رسد، در 13 سالگی پدرش دار فانی را وداع گفت.

محمدابراهیم نزد عموی پدرش سیدغلامحسین منشی ایلخانی می‌رود و در کنار او به کار دبیری و شاهنامه خوانی می‌پردازد و سال‌ها در این سمت می‌ماند.

چون مردم ایل منشی را میرزا خطاب می‌کردند وی به (میرزا) شهرت پیدا می‌کند و اشعار خود را با تخلص میرزا می‌سراید که اشعاری با این تخلص در دفاتر و اوراق به دست آمده از وی باقی است.

مدتی بعد به دلیل اتفاقی که رخ داد ظل سلطان والی اصفهان به وی تخلص مأذون را می‌دهد، سید محمد ابراهیم پس از جدایی از همسر دوکوهکی و پیوستن مجدد به داراب خان در سفری از طایفه دره شوری همسری انتخاب می‌کند و دارای پسری به نام احمد می‌شود که جوانمرگ شد و دخترانی به نام خورشید بی‌بی و جواهر سلطان داشته که اولی با یکی از محترمین دو کوهک ازدواج می‌کند که مرحوم سرهنگ شباب یکی از نوادگان اوست و یکی از بستگان مأذون، سیدفتح‌ا... دبیری از طایفه شیخ هابیلی، که دبیر و منشی آقا کیخا و فرزندش نصرا...خان بود.

در سفری به گلستان و دو کوهک می‌فهمد که مأذون از دنیا رفته و هنوز جواهر سلطان ازدواج نکرده، لذا بستگان را واسطه خیر قرار می‌دهد و با وی که دختری ادیب، فاضل و حافظ قرآن و اشعار پدرش بوده ازدواج می‌کند.

فرزندان جواهر سلطان، سیدصدرا...، سیدلطف‌ا...و سیدسیف‌ا... دبیری بودند، مأذون در سال 1313هجری قمری در شهر شیراز درگذشت و در بقعه شاهزاده منصور واقع در محله دروازه اصفهان این شهر مدفون است.

سادات روستای شیخ هایبل مردمانی مهمان نواز و خونگرم هستند و کسانی که به زیارت این بقعه متبرکه تشرف می‌یابند از مهمان نوازی مردم این روستا بی‌بهره نخواهند ماند.

برای رسیدن به روستای شیخ‌هابیل باید از مسیر سرفاریاب عبور کرد؛ راه ارتباطی این روستا آسفالت و چشم‌اندازهای زیبای مسیر دل هر رهگذری را به خود جذب می‌کند.

 

 

 

 

از جاذبه‌های بکر و دیدنی این روستا می‌توان به باغ‌های وسیع بلوط که در دامنه کوه‌ها جلوه خاصی به این منطقه بخشیده است، اشاره کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

خانه‌های روستایی ساخته شده از چوب و سنگ، از دیگر تصاویر زیبای این روستای تاریخی است.

 

گزارش و تحقیق از نسرین هاشمی

منبع: فارس

انتهای پیام/

نظرات کاربران