به گزارش پایگاه خبری باشت نیوز،
در هیاهوهای یک شهر شلوغ
در میان این همه سیگنال و بوق
پشت این انبوه فریاد و هوار
در دل پس کوچه های بی شمار
عده ای زحمت فراوان می کشند
طفلکی ها رنج دوران می برند
میزو صندل را طلاقش داده اند
"ارغوانها را به باغش داده اند"
قصد دلداری و خدمت کرده اند
کی هوای پول و ثروت کرده اند؟
مانده یک چندی به روز ثبت نام
میرسد بوی کبابی بر مشام
عده ای دنبال تشکیل ستاد
با تنش های فراوان و زیاد
با کس و ناکس معاشر میشوند
مخلص و قربان و چاکر می شوند
عده ای در جستجوی اعتبار
این و آن را می گذارند در فشار
پای ثابت در همایش می شوند
مفتکی مدح و ستایش می شوند
مثل چتری در فضا وا می شوند
تا کمر نصفی و دولا می شوند
عده ای وام کلان حل می کنند
فرش دکان را مجلل می کنند
مثل چی بر آب و آتش می زنند
شام پربار و مفصل می دهند
هم دلار و هم یورو؛ صرافی است؟؟؟
تا دو نسل, بعد خودش را کافی است!!
عده ای دنبال لیدر می روند
آدم خوب و موثر می خرند
عده ای پوستر سفارش داده اند
آن بنرهای دراز آماده اند
عکس با خودکار و عینک مد شده
عکس با آقای ایکس هم شد شده
عدهای اما مصمم, سفت و سخت
هم چنان چسبیده و لم داده تخت
خاطرش آسوده, جایش محکم است
دورو اطرافش هزاری آدم است
دست آخر اینکه هر کس در تلاش
رزق و روزی می برد بهر معاش
عده ای اما به دریا می زنند
از همه جز صندلی دل میکنند
نردبانی که معمایش شده
صندل سبزی که رویایش شده
نظرات کاربران