تازه های سایت

21. خرداد 1395 - 16:50
تابستان فصل کار مضاعف برای کودکان کار
دستان کوچکی که بزرگی می کنند/نان آور کوچک باشتی از خودش و کارش می گوید
در حالی که پایان سال تحصیلی و شروع فصل تابستان برای بسیاری از دانش آموزان آغاز تفریح، شور و نشاط، ورزشها و کلاس های گوناگون است، اما برای عده ای شروع فصل کار مضاعف است تا با دستان کوچکشان بزرگی کنند.

به گزارش پایگاه خبری باشت نیوز، در حالی که پایان سال تحصیلی و شروع فصل تابستان برای بسیاری از دانش آموزان آغاز تفریح، شور و نشاط، ورزشها و کلاس های گوناگون است، اما برای عده ای شروع فصل کار مضاعف است تا با دستان کوچکشان بزرگی کنند و که کمک خرج خانواده هایشان باشند.

 

کودکانی که به خاطر مشکلات اقتصادی در بیشتر ایام سال به جای پرداختن به بازی های کودکانه در اجتماع مجبور به کار هستند و هیچ نهاد حمایتی برای حمایت از آنان وجود ندارد.

 

این کودکان تنها در شهر ما نیستند در اکثر نقاط کشور شاهد حضور و فعالیت های گوناگون آن‌ها هستیم، کودکانی که باید مشکلات فراوانی را پشت سر بگذارند و آینده شان اصلا مشخص نیست.

 

به همین بهانه خبرنگار ما با یکی از این بزرگ مردان کوچک گفتگویی انجام داده که خواندن آن خالی از لطف نیست.

 

9 سال سن بیشتر ندارد و الان که پایان تحصیلاتش است با تلاشی مضاعف راهی خیابان های شهر باشت شده است تا با بساطی که پهن کرده است به کمک اقتصاد خانواده اش بشتابد.

 

نامش سید رضا است به واسطه ی تلاش و کارش تقریباً همه او را میشناسند از نماینده مردم این شهرستان در مجلس تا ساکنین دورترین محله ها، از محل زندگیش.

 

  استعدادش در حساب و کتاب و ریاضیات مثال زدنی است، به گفته معلمش جزء شاگردان ممتاز کلاس است، امسال پایه سوم ابتدایی را به اتمام رسانده و خود را برای پایه چهارم آماده می کند.

 

بزرگیش از حرفهایش پیدا بود، از او پرسیدم سختت نیست که در این سن کار می کنی، در جوابم گفت: وقتی تنها باشی و بحث درآمد خانواده ات درمیان باشد کار بزرگ و کوچک نمی شناسد، باید تلاش کنی تا بتوانی امرار معاش کنی.

 

 

معلوم بود که سید رضا کوچلوی ما خودش کار کردن را دوست دارد، ولی وقتی از او در مورد علاقه اش درباره بازی ها و تفریحات کودکانه پرسیدیم، تنها یک جمله کوتاه گفت: جمعه ها بازی می کنم و سری به خانواده اقوام می زنم.

 

از این بزرگ مرد کوچک پرسیدم، در روز چند ساعت کار می کنی و درآمدت چطور است، در جوابم گفت: موقعی که هنوز امتحانات تمام نشده بود صبح به مدرسه می رفتم و عصر کار می کردم ولی الان از صبح تا ظهر و بعدالظهر تا اول شب بساطم پهن است و روز 10 تا 15 هزارتومان درآمد دارم.

 

در لابه لای صحبتمان مشتری می آید و کفش هایش را به دستان این نان آور کوچک می دهد و رضا هم که گل از گلشنش شکفته است برای سود بیشتر امروزش، حرف هایش را با من قطع می کند و با دستانی که با واکس سیاه شده اند شروع به واکس زدن می کند و من نظاره گر چشمانی هستم که به راحتی می توان حرارت شوق برای سود کردن را در آنها لمس کرد.

 

 

شاید این کودکان از همین حالا پذیرفته اند که بازی های کودکانه شان را باید برای همیشه به فراموشی بسپارند چرا که به قول مردم کوچه و بازار امروزه همه چیز گران شده و برای تامین مخارج زندگی همه باید تلاش کنند.

 

یک خدا قوت جانانه به همه آنهایی که برای تامین مخارج خانواده شان از جان و دل مایه می گذارند؛ از پیرمردهای که با وجود کهولت سن هنوز دست از کار و تلاش برنداشته اند تا کودکانی که شیرینی بازی های کودکانه شان را به کار برای تامین مخارج خانواده شان ترجیح می دهند.

 

 

گزارش/فاضل کامران

انتهای پیام/ک308

دیدگاه‌ها

درود بر غیرت مرررررررررررررد از همه همشهریام.دوستام.عزیزانم تقاضا می کنم به فکر این بچه ها باشید.به خداوندی خدا دل بچه ای دل مومنی را دل خانواده ای را شاد کردن از رفتن به خانه خدا ثوابش بیشتره.معصومین می فرمایند آبروی مومن از آبروی خانه خدا بالاتره.شاد کردن مومن هم رضایت خدا را به دنبال دارد.از این بچه هایی که مجبورن توی شهر ما کار کنند زیاد نیستن با یه همت کردن با یه قدم برداشتن گره از کار این غزیزان برداریم تا خدا گره از مشکلات ما بردارد. ممنون دوستانیم که قدمی بردارند.

نظرات کاربران