به گزارش خامی ، به نقل از فارس، جلسه نقد و بررسی فیلم «شیار 143» با حضور نرگس آبیار کارگردان و نویسنده، گلاره عباسی بازیگر، ابوذر پورمحمدی و محمد حسین قاسمی تهیه کنندگان فیلم و جمعی از سینما دوستان و اهالی رسانه و مسئولین استان در سینما وتوس قم برگزار شد.
در ابتدای این مراسم حامد حجتی معاون فرهنگی و هنری اداره کل ارشاد قم از حضور عوامل فیلم در قم تشکر کرد و اظهار داشت: مسئولان کشوری فکری به حال این سینما کنند زیرا مردم قم استقبال خوبی از جشنواره داشتند و در این مدت علاقه فراوانی به سینما نشان دادند
.
در ادامه مراسم بعد از سخنان معاون فرهنگی هنری اداره کل ارشاد قم جلسه نقد و بررسی فیلم «شیار 143» آغاز شد.
نخستین سئوال در ارتباط با فرآیند شکل گیری این فیلم بود که به طور طبیعی باید تهیهکننده پاسخگو میبود و به همین دلیل ابوذر پورمحمدی گفت: باید قبل از جواب دادن به سئوال از دوستانی که ما را در شهر مقدس قم یاری کردند تشکر ویژهای داشته باشم.
وی افزود: چگونگی پرداختن به این کار به سالهای قبل بر میگردد به زمانی که خانم آبیار کتابی با همین موضوع نوشته بود و ما در آن زمان تمایل به ساخت این فیلم با مضمون کتاب نام برده داشتیم و به این ترتیب بعد از تبدیل رمان به فیلمنامه اقدامات و مقدماتی که مربوط به تهیهکنندگی میشد صورت گرفت تا در نهایت این اثر ساخته شد.
قاسمی تهیهکننده دیگر این فیلم نیز صاحب اصلی این فیلم را مادران شهدا و خود شهدا دانست و تاکید کرد: البته من مادران شهدا را از خود شهدا جدا نمیکنم زیرا اگر شهیدی در یک عملیات به فیض شهادت نایل میشود مادر او زودتر شهید شده است و هیچ وقت هم این مادران به طور کامل دیده نمیشوند.
وی افزود: بنده برادر شهید هستم و مادرم که مادر شهید است هم چنان زنده است؛ در زمان ساخت فیلم نزد مادرم رفتم که مصادف با زمانی بود که فیلم را به جشنواره راه نمیدادند به همین دلیل از مادرم درخواست کردم که برای من دعا کند و بعد از اینکه مشکل حل شد با من تماس گرفت و از مشکلم پرسید من نیز در پاسخ به مادرم گفتم که مگر میشود مادر شهید دعا کند و مستجاب نشود.
قاسمی گفت: در حقیقت کسانی که این همه افتخار را در جشنواره فیلم فجر نصیب این فیلم کردند مادر شهدا بودند.
نرگس آبیار کارگردان این فیلم نیز در پاسخ سئوال یکی از حضار که ایده انتظار و مادران شهید چگونه به ذهن شما خطور کرد، پاسخ داد: فیلم «شیار 143» با نگاه به یکی از رمانهای من بود که در سال 83 چاپ شد و یکی از این شخصیتها همان مادری بود که 15 سال رادیو به کمر خود بسته بود تا خبری از پسرش که در جبهه است دریافت کند.
وی افزود: به طور کلی من در همه آثار خود سعی در فرار از شعار و کلیشه دارم و تلاش میکنم که برشی از واقعیت را نشان دهم تا دچار شعارزدگی نشوم و همواره سعی من بر این است که در سراسر فیلم نگاه شخصی و قضاوت به عنوان کارگردان وجود نداشته باشد و خود مخاطب قضاوت کند.
سئوال بعدی از کارگردان این فیلم این بود که آیا باز هم سراغ چنین سوژههایی میرود که آبیار در پاسخ به این سئوال تاکید کرد: افراد زیادی به من گفتند که سراغ موضوع دفاع مقدس نروم اما چون من میدانستم که قصد دارم نگاه انسانی به فیلم داشته باشم این کار را کردم.
وی خاطرنشان کرد: جنگ بسیار جای پرداخت دارد زیرا بستری دراماتیک برای اجرای آثار نمایشی ایجاد میکند.
گلاره عباسی بازیگر این فیلم به عدم حضور مریلا زارعی بازیگر نقش اول زن این فیلم اشاره کرد و گفت: جای خانم مریلا زارعی خالی است اما از خانم آبیار تشکر میکنم که پای این فیلم ایستاد تا تولید شود.
وی در ارتباط با سختیهای این کار تصریح کرد: بازی خانم مریلا زارعی به اندازهای جالب توجه بود که نمیدانم با چه عنوانی از آن یاد کنم و میتوان گفت که یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر سینمای ایران بود و در ارتباط با نقش خودم باید بگویم که سابقه کار با خانم آبیار را داشتم و ایشان همواره میخواهند که همه چیز صادقانه باشد و برای من همبازی شدن با خانم زارعی بسیار تجربه خوبی بود و خدا را شاکریم که بازی همه بازیگران خوب بود و نشان از دید گاه خانم آبیار به بازیگری دارد.
کارگردان این اثر نیز نظر خود را در ارتباط با بازیگری توضیح داد و گفت: ما در این فیلم باید میتوانستیم که بازیگران را یک دست کنیم اما از آنجایی که میبینیم بازیها خوب و قابل قبول است نگران تاثیر بازیگران برروی فیلم نبودم و هرکسی که در کنار خانم زارعی بود بازی او با خانم زارعی هماهنگ میشد.
وی همچنین جغرافیای کار در هر فیلمی را مهم دانست و خاطرنشان کرد: در فیلم نیاز به معدن داشتم و به نظر میرسید که این معدن همین روح الفت است که در حال پخته شدن است و در نهایت به معدن مس سرچشمه رسیدیم و به همین دلیل بعد از مطالعه برروی لهجه با یکی از بازیگران کرمانی صحبت کردیم که او کاملا بر این کار نظارت داشت.
سامان صفاری بازیگر نقش یونس در فیلم از نقش خود صحبت و تاکید کرد: یونس باید مانند بسیاری از پسرهای دهه 60 بدون انتظار خاصی به جبهه میرفت و احساس میکنم که با کمک خانم آبیار تا حدودی این نقش را اجرا کردم و امیدوارم دوستانی که این فیلم را میبینند یونس آنها را راضی کند.
آبیار در پاسخ به سئوالی در ارتباط با تصاویر واقعی که از جنگ نمایش داده شد گفت: در این فیلم سالهای جنگ مرور میشود، مانند بازگشت اسرا و قطعنامه 598 و به همین دلیل سعی میکردیم که از تصاویر آرشیوی مناسب استفاده کنیم. البته شاید حجم تصاویر آرشیوی یک دقیقه هم نشود اما برای همین زمان کم تصاویر آرشیوی فراوانی دیده شد تا در نهایت این اندازه انتخاب شد.
وی افزود: برخی تصاویر آرشیوی از عراق به دست ما رسیده بود و تهیهکننده از تلوزیون عراق به دست آورده بود به همین دلیل فکر میکنم که منطق تصاویر آرشیوی در فیلم جا افتاده است.
کارگردان فیلم «شیار 143» در ارتباط با موسیقی فیلم تصریح کرد: صدای رادیو فضاسازی مناسبی به فیلم میدهد و نباید موسیقی احساس کاذب در مخاطب ایجاد کند از همین رو فقط در صحنه آخر فیلم از موسیقی به وضوح استفاده کردهام.
نخستین سئوال شفاهی از سوی جوانی که از کلیت فیلم راضی بود مطرح شد و وی با بیان انتقاد خود به این فیلم گفت: کلیت فیلمنامه خوب است اما این فیلمنامه تا رسیدن خواب سرباز اوج پیدا میکند اما ثبات نسبی در ادامه فیلم پیدا نمیشود در حالی که بهتر بود فیلم جایی تمام شود که الفت از خانه اسیری که تازه آزاد شده بیرون میآید.
یکی از افراد حاضر در جلسه به خواسته کارگردان مبنی بر اینکه جواب این سئوال را کسی از حضار بدهد، اعلام آمادگی کرد و در پاسخ به فردی که تریبون را در اختیار داشت، تاکید کرد: بهتر است که با شرایط حال حاضر سینمای ایران فیلمها با کمی امید همراه باشد و اگر در زمان نام برده شده فیلم تمام شود به خوبی الان نمیتوان نتیجهگیری کلی کرد.
آبیار نیز به سئوال مطرح شده این گونه پاسخ داد: اگر من توضیح بدهم شاید عدهای تصور کنند که قصد توجیه فیلم را دارم اما اینگونه نیست زیرا در فیلم نشان داده میشود که این مادر سالها با بیم و امید زندگی میکند و با برگشتن این استخوانها آرامشی پیدا میکند و نشان آن این است که قالی به اتمام میرسد.
سئوال بعدی با حضور طلبهای در جایگاه مطرح شد و وی از عوامل فیلم تشکر کرد و از بالا رفتن سطح فرهنگی مردم ابراز خوشحالی کرد و گفت: در مورد پایان این فیلم میتوان گفت که زیباترین قسمت فیلم است زیرا در پایان این فیلم الفت با تمام این وابستگی که به فرزند خود داشت با در بغل گرفتن استخوانهای فرزندش ناامید نمیشود به همین دلیل بهترین پایان ممکن ارائه شده است.
این طلبه تصریح کرد: در جنگ من خودم به شخصه دیدهام که شهدا چگونه در دنیای واقعی دخالت میکنند و داستان فیلم هم که همین گونه کرامات شهدا را نشان میدهد.
در ادامه سئوالی در ارتباط با استفاده از دوربین روی دست از کارگردان شد که آبیار در جواب اظهار کرد: این فیلم به نگاه انسان و واقع گرا و به نوعی مستندگونه نزدیک است به همین دلیل از دوربین روی دست استفاده شده است.
سئوال یکی از حضار در جلسه اینگونه مطرح شد: گذر زمان در فیلم به خوبی به نمایش در نیامده است.
آبیار در پاسخ گفت: فردوس در صحنهای میگوید که پدرم از دنیا رفته و الفت هم مادر است و هم پدر و در مورد صحنههای آرشیوی هم باید بگویم که نوعی فضاسازی است.
وی در ارتباط با گذر زمان در فیلم نیز گفت: ما برای نشان دادن گذر زمان هفت گریم در فیلم داریم و در محلهایی مانند پذیرش قطعنامه و یا تعویض صحنه و دیالوگهای فیلم به گذر زمان اشاره شده است.
کارگردان فیلم «شیار 143» خاطرنشان کرد: دلیل ندارد که بیننده را با اطلاعات مختلف بمبباران کنم و فکر میکنم به اندازهای که در فیلم گفته شده کافی است.
سئوال بعدی توسط یکی از حاضرین در جلسه که گویا خود از اهالی استان کرمان و شهرستان میمن که صحنههایی از فیلم در آنجا تصویربرداری شده است، مطرح شد؛ وی گفت: در انجمن سینمای جوان به ما یاد دادهاند که باید تحقیق کرد و من چون خودم از استان کرمان هستم باید بگویم که هنوز لهجههای اصیل ساسانی در میمند استفاده میشود و حضور رمال و دعا نویس در آن منطقه از محالات است.
آبیار در پاسخ به این سئوال تصریح کرد: میمند یک لوکیشن برای من در فیلم بود و به خاطر فضای خاصی که داشت این صحنه را انتخاب کردم و در ابتدا میخواستم که الفت را در میمند قرار دهم اما از آن جایی که فضای خاصی داشت پشیمان شدم زیرا الفت تحت الشعاع قرار میگرفت.
*گلاره عباسی: بازی در فیلم دفاع مقدسی هدیهای ارزشمند است
در ادامه این جلسه گلاره عباسی به نقش خود در فیلم اشاره و بیان کرد: جنگ و دفاع مقدس برای من همواره مهم بود اما بعد از بیش از هشت سال فعالیت در سینما و تلویزیون هنوز در فیلمی که به دفاع مقدس پرداخته باشد بازی نکرده بودم که البته این اتفاق برای من با فیلم شیار143 اتفاق افتاد و فکر میکنم که هدیه بسیار ارزشمندی که در این فیلم نصیبم شد همان نامه دختر شهید باکری و پسر شهید همت بود.
وی افزود: من خودم در زمان جنگ کودک بودم و به وضوح جنگ را به خاطر ندارم و دهه من یعنی دهه 60 هم به نوعی به جنگ نگاه خود را دارد.
در ادامه مراسم قاسمی تهیهکننده فیلم در ارتباط با جوایزی که تاکنون این فیلم دریافت کرده است گفت: مهم این است که انسان متناسب با دغدغههای خود فعالیت کند و دفاع مقدس فقط به هشت ساله جنگ بر نمیگردد بلکه ممکن است که در زندگی ما نیز جاری باشد و اگر اثر اجتماعی مناسبی ساخته شود میتواند به دفاع مقدس هم مربوط باشد.
وی تاکید کرد: مهم این است که انسان در زمینهای دغدغه داشته باشد تا کار شایستهای تولید کند زیرا امکانات و پول نمیتواند اثری مهم تولید کند.
آبیار در خصوص انتخاب نام «شیار 143» برای فیلم گفت: من از ابتدا همین نام را برای فیلم برگزیدم و قلبا هم از همان ابتدا این نام را در نظر گرفته بودم اما برخی به من پیشنهاد دادند که نام فیلم را عوض کنم و مانند الفت و غیره را انتخاب کنم اما زیر بار نرفتم.
در ادامه با حضور یکی از حضار در جایگاه از آبیار اینگونه سئوال شد: در حال حاضر که همه در فضای شک و تردید هستند چرا باید نقطه عطف فیلم خواب باشد در حالی که مخاطبین ما قدری منطق هم نیاز دارند؟
آبیار در پاسخ خاطرنشان کرد: خواب جزئی از زندگی ماست و واقعی هم هست و همه ما در زندگی خواب دیدهایم و در فیلم نیز خواب اولی استفاده دراماتیک دارد و اشاره به همان برداشتن نردبام از زیر پای مادر دارد و در خواب دوم نیز با استفاده از عنصر سرباز در نهایت نشان دادهام که چه نقشی باید داشته باشد.
وی افزود: در دوره تفحص بارها اتفاق افتاده که خواب موجب پیدا شدن شهیدی شود و به این دلایل من از این خواب استفاده کردم و اگر فیلم در زمان بیرون آمدن الفت از خانه اسیر تازه آزاد شده تمام میشد تبدیل به ضد جنگ میشد که نشان از پوچی جنگ داشت.
آبیار در جواب سئوالی در ارتباط با نقش سرباز و نقش خواب در فیلم تاکید کرد: در ابتدا با وجود سرباز یک گنگی در مخاطبان ایجاد میکنیم و بعد چون سرباز آمده باید اتفاقی بیفتد و در نهایت از طریق سرباز ماجرا روشن میشود.
سئوال شفاهی بعدی توسط طلبهای مطرح شد و وی پرسید: در فیلم به جای استفاده از واژه مقدس «مادر» نام الفت به کار میرود این نام گذاری چه هدفی دارد؟
آبیار در پاسخ گفت: بسیار پیش میآید که در برخی خانوادهها بچهها به خاطر صمیمیت نام کوچک مادر خود را صدا میزنند که من هم در فیلم همین قصد را داشتم و سئوالی که از من میشد در ارتباط با عشق مادرانه بود که البته با این تجربه بیگانه نبودم و در فیلم قبلی هم رابطه فرزند و مادر را نشان دادهام.
نخستین و آخرین خانمی که در این شب توانست پشت تریبون برود و نظر خود را مطرح کند، به شباهت فیلم «شیار 143» با فیلم بوی پیراهن یوسف ساخته ابراهیم حاتمی کیا اشاره کرد.
آبیار در پاسخ تاکید کرد: من نگاهی به بوی پیراهن یوسف نداشتم اما چون واژه یونس به دلیل نام پیامبر بودن بار ارزشی دارد و به علت تداعی ذهنی الفت استفاده کردم چرا که به خاطر اندک ناشکری که دارد سالها انتظار میکشد.
وی افزود: من فکر میکنم که اگر این فیلم تاثیر گذار شده به دلیل این است که عنایت مادران شهید پشت این فیلم است.
در بخش پایانی این جلسه از عوامل فیلم «شیار 143» تقدیر به عمل آمد.
انتهای پیام/
نظرات کاربران