25. بهمن 1392 - 20:06
انقلابیون دیروز، مصلحت‌طلبان امروز
برهه‌ای حساس و بسیار تاریک پس از جنگ تحمیلی، مناسب‌ترین زمان برای دستکاری و اختلاف‌افکنی بین نیروهای اصلی نظام بود تا بدین وسیله کم‌کم ستون‌ها و استوانه‌های نظام را یکی پس از دیگری از مسیر انقلابی‌گری و اصول اساسی انقلاب که گره بر تفکرات بنیانگذار انقلاب اسلامی داشت، خارج ساخته و نقشه خود را زیرکانه در رسیدن به اهداف خود پی بگیرد.

به گزارش خامی ، به نقل از  دانا فرهاد نظریان سامانی در یادداشتی چنین نوشت:

موج پرقدرت انقلاب اسلامی در سایه انوار الهی و اصول منبعث از اسلام ناب محمدی(ص) جریان کاذب دیکتاتوری را غرق و نظام جمهوری اسلامی را با پایه‌های محکم که همانا اصول خدشه‌ناپذیر انقلاب را دربر می‌گرفت، جایگزین کرد. نظام استعمار و استکبار جهانی ذره‌ای از تلاش برای ضربه زدن به پیکره این نظام که تقابل شدید با اصول غرب داشت، غافل نشده و در فرصت‌های مختلف پاشنه‌های آشیل فراوانی را برای مضمحل کردن انقلاب اسلامی فراهم کرده است. تفکرات سخت‌افزاری برای مقابله، هدفی را برای طرف خصم محقق نکرده و لاجرم او را وادار به فکر پرورش نیروهای مستعد برای سست کردن نظام از لایه‌های درونی خود کرد.

 
برهه‌ای حساس و بسیار تاریک پس از جنگ تحمیلی، مناسب‌ترین زمان برای دستکاری و اختلاف‌افکنی بین نیروهای اصلی نظام بود تا بدین وسیله کم‌کم ستون‌ها و استوانه‌های نظام را یکی پس از دیگری از مسیر انقلابی‌گری و اصول اساسی انقلاب که گره بر تفکرات بنیانگذار انقلاب اسلامی داشت، خارج ساخته و نقشه خود را زیرکانه در رسیدن به اهداف خود پی بگیرد.
تفکراتی از دهه 70 با روی کارآمدن دولت‌های سازندگی و اصلاحات در جامعه جنگ‌زده به بهانه‌های بازسازی و توسعه کشور رسوخ کرد و تا به امروز به انحای مختلف ادامه داشته است. منشأ این تفکرات را عمدتاً نیروهای شاخص انقلابی در بر می‌گیرد. کنه این تفکرات، فریاد مصلحت‌گرایی یا همان پراگماتیسم را در درون خود فریاد می‌زند. اصل این تفکر این طور وانمود می‌‌کند که انقلاب متعلق به بهمن 57 است و امروز برای پیش بردن نظام جمهوری اسلامی چاره‌ای نداریم جز اینکه اصول اولیه انقلاب را له کرده و فراتر از آن با دید مصلحت‌سنجی راه خود را برای آینده پیش بگیریم. رابطه با شیطان بزرگ، امریکا و سر تعظیم در برابر استکبار جهانی فرود آوردن جزو اهداف اصلی این تفکر بود. رهبر معظم انقلاب بارها این تفکرات را با هوشیاری و بصیرت وصف‌ناپذیر خود درک کرده و نسبت به آنها واکنش شدید نشان داده‌اند.
 
 ایشان در تاریخ 19/6/87 در فرمایشات خود چنین گفته‌اند: «بعضی‌ها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین‏المللی، می‌خواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمی‌شود؛ این نمی‌شود. این نشانه بی‏صبری و نشانه خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را - که خودشان خسته شده‏اند - به مردم نسبت می‌دهند: مردم خسته شده‏اند! نه، نخیر. مردم آن وقتی که احساس کنند مسئولان کشور با سربلندی مسلمانی و عبودیت خودشان را اعلام می‌کنند، خوشوقت می‌شوند؛ خوشحال می‌شوند. این مردم، مسلمانند. حرکت مردم هم به خاطر همین بود.»
یا در همان اوایل دهه 70 با رسوخ این تفکر در ساختار فرهنگی کشور، که ذهن جوانان را با تفکرات لیبرالیستی غرب پر می‌کردند با واکنش شدید رهبر معظم انقلاب مواجه شد: « هر حرکتی که منجر به این بشود که نسل جوان احساس کند باید از صحنه مقاومت کناره بگیرد، این حرکت، با واسطه یا بی‏واسطه، مربوط به امریکا و نظام استکباری است؛ این یک معیار کلی است. هر کاری که در کشورهای دیگر کردند، اینجا هم می‏خواهند بکنند: سرگرم کردن جوانان به مسائل جنسی، سرگرم کردن جوانان به مسائل شخصی، آلوده کردن جوانان به مواد مخدر و مسکر، منحرف کردن ذهن جوانان از آرمان‌های انقلابی و اهداف اصلی، متوجه کردن آنها به اهداف کوچک و جزئی و صنفی و امثال اینها، متزلزل کردن ایمان نسل جوان به اسلام، متزلزل کردن ایمان نسل جوان به اصول انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و حتی به امام و نیز هر چیزی که در راه این مبارزه عظیم به‏کار گرفته می‏شود و وجودش لازم است، آن را در چشم نسل جوان، بی‏رنگ و بی‏اثر و بی‏فایده و مهمل جلوه دادن.
 
اگر شما جایی چیزی در این مضمون‌ها دیدید، در کتابی خواندید، در رمان ترجمه‏شده یا نوشته‏شده‏ای مطالعه کردید، در مقاله ترجمه‏شده‏ای یا در شعر یا در فلسفه‏بافی‏ای مشاهده کردید، حتی در تظاهرات به اصطلاح جسورانه و پُرخشمی چیزی از این قبیل دیدید، آن را متهم کنید، بدانید که تصادفی نیست، بدانید که امریکا از شما می‏ترسد، بدانید که بزرگ‌ترین پست‌های استکبار عالم، از حضور شما در صحنه، احساس ناامنی می‏کند.» این تفکر که امروز نیز در حیطه مباحث اقتصادی کار خود را در پازل طراحی شده دشمن پیش می‌برد،‌گرانی‌ها و گاه عدم استطاعت مالی ملت را بهانه‌ای برای زدودن مقاومت در مسیر انقلاب گرفته است و تنها راه‌حل را برقراری ارتباط با امریکا القا می‌کند. در تاریخ 13/2/75 رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «خب؛ امروز امریکا جلو ما سینه سپر کرده است؟ کرده باشد! اسرائیل در صحنه بین‏المللی سگدو می‏زند؟ خوب؛ بزند. برای ما اهمیتی ندارد. یا فرض کنید اجناس و کالاها گران شده است؟ خب، شده باشد. یک وقت هم ارزان خواهد شد. منظور این است که اگر در هر زمینه‏ای، وضع نابسامانی به وجود می‏آید، نباید مجوز شود که ما فروغ امید را در دل‌ها بمیرانیم. این، نمی‏شود. این، جایز نیست. اصل و اصول انقلاب را زیر سؤال نبرید. اسلام را زیر سؤال نبرید. نگذارید مسائلی که پایه‌های اصلی انقلاب است، با نوشته‌های ناشیانه یا نوشته‌هایی که بعضی اشخاص، زیرکانه در مطبوعات شما وارد می‏کنند، زیر سؤال برود.مراقب این موارد باشید.»
 
این تفکر حاکم در بخشی از نیروهای انقلابی دیروز، با روی کار آمدن دولت یازدهم با قوتی مضاعف، در سایه این دولت، مقاومت ملت را هدف گرفته است و با دیدی گسترده گفتمان سازش را مسبب ایجاد رفاه و توسعه در کشور تلقی می‌کند. این هیئت پراگماتیسم با وجود ادعای رهروی خط امام(ره) بودن، با تأویل‌های نسبی‌گرایانه از اصول انقلاب سعی در خدشه وارد کردن به خط امام(ره) را دارند و دشمن نیز آنها را نقطه اتکای خوبی دریافته و درصدد تقویت آنها است . این تفکر حتی امروز در مبحث سیاست خارجی نیز دخالت کرده و با اقدامات مستشاری به دیپلمات‌های دولت، درصدد بی‌فروغ کردن حمایت‌های نظام از محور مقاومت در منطقه می‌باشد.
انتهای متن/

 

نظرات کاربران