17. فروردين 1393 - 20:58
نقش رسانه ملی از کاهش تا افزایش جمعیت
براي تحقق سياست افزایش رشد جمعيت کشور، بايد اقدامات متعددي در حوزه هاي گوناگون انجام شود؛ ولي يکي از مهمترينِ اين اقدامها، «فرهنگسازي» و تغيير گفتمان جامعه، از کاهش جمعيت به افزايش جمعيت است.

به گزارش خامی ،

به نقل از رجانیوز ، در این میان نقش رسانه ملی به عنوان یک پدیده جریان ساز و فرهنگ ساز، نقشی بسیار پررنگ و اساسی دارد.

دکتر ابراهيم شفيعي‌سروستاني دانش‌آموخته حوزه و دانشگاه و از پژوهشگران و کارشناسان برجسته حوزه مباحث فرهنگی و رسانه، در گفت و گوی پیش رو به تشریح راهبردها و سياستهاي رسانه ملی در این زمینه می پردازد.

آقای دکتر، به عنوان نخستین سؤال، کمی درباره ضرورت تغییر سیاست جمعیتی کشور صحبت کنید و اینکه چه شد سیاست جمعیتی نظام جمهوری اسلامی ایران از کاهش جمعیت به افزایش جمعیت تغییر پیدا کرد و مسئولان ما تاکنون چه مواجهه ای با تغییر این روند داشته اند؟

در طول سال هاي 1367تا 1390، براي تحقق شعار "فرزند کمتر، زندگي بهتر"؛ اقدامات فرهنگي، آموزشي، رسانه اي، بهداشتي، اجتماعي و اقتصادي گسترده اي با بهره گيري از ظرفيت همه مراکز سازمانهاي دولتي و برخي نهادهاي غيردولتي براي کاهش نرخ رشد جمعيت انجام شد، تا آنجا که ميزان باروري کل از 6.3 در سال 1365 به 1.6 در سال 1390 رسيد و ميانگين رشد سالانه جمعيت از 3.9 درصد در سال 1365 به 1.29 درصد در سال 1390 کاهش يافت؛ يعني کمتر از نصف ميزان پيش‌بيني شده در برنامه اول توسعه؛ اين موضوع موجب نگراني جمعي از کارشناسان کشور و زمینه‌ ساز تغيير سياست جمعيتي نظام جمهوري اسلامي شد.

از آغاز سال 1391، موضوع کاهش روز افزون جمعيت کشور، به دغدغه اي براي مديران و مسئولان نظام جمهوري اسلامي تبديل شد و آنان را به تکاپو براي اصلاح سياست جمعيتي کشور وا داشت. نخستين اقدام در اين زمينه، تدوين «راهبردها و اقدامات ملي مربوط به جلوگيري از کاهش نرخ باروري و ارتقاي آن متناسب با آموزه هاي اسلامي و اقتضائات راهبردي کشور»، مصوب 2/3/1391شوراي عالي انقلاب فرهنگي بود.

این راهبردهای ملی به چه موضوعاتی اشاره می کند؟ با توجه به اینکه موضوع مصاحبه، نقش رسانه ملی در سیاست های جمعیتی است، آیا در این راهبردها به نقش صدا و سیما توجه شده است؟

در ماده 2 اين مصوبه با عنوان «راهبردهاي ملي»، به شش راهبرد اشاره شده که موارد ذیل را شامل می شود: 1. فرهنگ‌سازي براي دستيابي به جمعيت مطلوب و اصلاح بينش و نگرش مسئولان و مردم نسبت به پيامدهاي منفي کاهش باروري، به ‌ويژه زير حد جانشيني؛ 2. تدوين سياست‌ها، برنامه‌ها و قوانين و مقررات حمايتي و تشويقي، براي دستيابي به نرخ باروري مناسب، جمعيت مطلوب و لغو سياست‌ها، برنامه‌ها و قوانين و مقررات مشوق کاهش باروري؛ 3. تدوين الگوي سبک زندگي و ترويج آن به‌‌ويژه فعاليت‌هاي اجتماعي، آموزشي و اشتغال زنان متناسب با معيارهاي اسلامي و هماهنگ با مصالح خانواده به منظور ايفاي هر چه کامل‌تر نقش مادري و همسري؛ 4. ايجاد و استقرار نظام مديريت فرابخشي و جامع جمعيت کشور؛ 5. آمايش مستمر جمعيتي کشور و تدوين سياست‌هاي مهاجرتي به منظور جهت‌دهي به جابه‌جايي‌هاي جمعيتي در سطوح ملي، منطقه‌اي و بين‌المللي و 6. اهتمام به ارتقاي کيفي جمعيت کشور از طريق متناسب‌ ساختن نرخ باروري خانواده‌ها با شرايط و اقتضائات سلامت، معيشت و فرهنگ آن‌ها.

در ماده 3 مصوبه يادشده، به بيان «اقدامات ملي متناسب با هريک از راهبردهاي ملي موضوع ماده 2» اختصاص يافته و در بند 1 آن به نقش رسانه ملی اشاره شده است. در این مصوبه بر تهيه طرح جامع توليد و اجراي انواع برنامه‌هاي آموزشي، پژوهشي، اطلاع‌رساني، نمايشي، تبليغي و غيره در رسانه‌هاي جمعي به‌ ويژه صدا و سيما و شبکه‌هاي استاني آن با هدف گفتمان‌سازي و ترويج فوايد فرزند‌آوري و تبيين آثار منفي کاهش نرخ باروري، با رعايت شرايط و مقتضيات راهبردي تأکید شده است.

به اعتقاد شما چه عواملی در دو دهه اخیر، باعث کاهش رشد جمعیت ایران شده است؟

در قانون برنامه اول توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران که در سال 1368 تصويب شد، پيش‌بيني شده بود در سال 1390 ميزان باروري عمومي زنان از 6.4 نوزاد به 4 نوزاد و نرخ رشد طبيعي جميعت از 3.2 درصد به 2.3 درصد برسد، ولي در عمل رويدادي بسيار فراتر از اين پيش‌بيني رخ داد و در سال 1390 ميزان باروري کل زنان به 1.6 يا 1.5 نوزاد و نرخ رشد طبيعي جمعيت به 1.29 درصد رسيد.

حال این پرسش مطرح است که آیا اين شرایط، ناشي از اجراي سياست‌ها و برنامه‌هاي مستقيمي همچون گسترش «فعاليت‌هاي واحد اجرايي تنظيم خانواده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي» و «لغو کليه مقررات مشوق رشد جمعيت و اتخاذ تدابير متناسب با سياست تحديد متناسب با سياست تحديد مواليد کشور» بود، يا از اعمال سياست‌هاي غيرمستقيمي مانند «بالا بردن سطح سواد و دانش عمومي افراد جامعه و به خصوص افزايش ضريب پوشش تحصيلي لازم التعليم» و «اعتلاي موقعيت زنان از طريق تعميم آموزش و افزايش زمينه‌هاي مشارکت زنان در امور اقتصادي ـ اجتماعي جامعه و خانواده»، يا فعاليت سازمان صدا و سيما در «جهت ارتقاي سطح آگاهي‌هاي عمومي در تأمين سلامت کودکان و مادران و جمعيت» سرچشمه مي‏گرفت. بي‌گمان، نمي‌توان نقش هريک از عوامل يادشده، به ويژه اجراي سياست‌هاي غيرمستقيم جمعيتي را در کاهش نسبي رشد جمعيت انکار کرد، ولي به نظر مي‌رسد اين عوامل به تنهايي نمي‌توانند موجب کاهش شديد و بسيار فراتر از پيش‌بيني روند رشد جمعيت کشور شوند و بايد اين پديده را ناشي از علل و عواملي فراتر از علل و عوامل يادشده دانست؟

برخي صاحب‌نظران معتقدند که مهم‌ترين عامل کاهش نرخ زاد و ولد در دهه هفتاد و هشتاد و به تبع آن، کاهش ناگهاني رشد جمعيت، بيش و پيش از آنکه ناشي از اعمال سياست‌هاي تحديد جمعيت نظام اسلامي باشد، از تحولات ساختاري، تغيير سبک زندگي و تسلط گفتمان فردگرايانه و مصرف‌گرايانه سرچشمه مي‏گرفت که در پي اجراي الگوهاي توسعه غربي از اواخر دهه شصت به بعد در کشور رخ داد.

بنابراين در تدوين و تصويب سياست جديد جمعيتي نظام جمهوري اسلامي، بايد به علل و عوامل يادشده در کاهش ميزان باروري و کاهش جمعيت توجه کرد و راهکاري متناسب با آن‌ براي افزايش ميزان باروري و افزايش جمعيت در نظر گرفت.

مهمترين راهبردهاي رسانه ملي براي فرهنگ‌سازي در زمينه تغيير سياست جمعيتي نظام جمهوري اسلامي از کاهش جمعيت به افزايش جمعيت چیست؟

رسانه ملی با وجود همه توانمنديها و قابليت هاي خاص خود، نميتواند جايگزين ديگر نهادها و سازمانهاي مسئول شود و يک تنه بار مسئوليت همه آنها را بر دوش کشد. رسانه تنها زماني مي تواند رسالت و مسئوليت خود را به خوبي ايفا کند که اولا ديگر نهادها و سازمان ها نيز، رسالت و مسئوليت خود را به خوبي عمل کنند و ثانيا ارتباط و تعامل مناسبي ميان سازمان صدا و سيما و ديگر نهادها و سازمانها وجود داشته باشد.

به اعتقاد من اولین اقدام رسانه ملی، گفتمان سازی در زمینه ضرورت افزایش زاد و ولد است، اقدامهاي گوناگون فرهنگي، آموزشي، رسانه اي، اجتماعي، اقتصادي و... که در اواخر دهه شصت و اوايل دهه هفتاد در زمينه مهار رشد جمعيت در کشور صورت گرفت، موجب ايجاد گفتمان ويژه در زمينه زاد و ولد در جامعه ما شد؛ گفتماني که به‌تدريج در سراسر کشور و در ميان همه قشرهاي؛ شهري و روستايي، مرفه و مستمند، تحصيلکرده و بي سواد، مذهبي و غيرمذهبي نهادينه شد و اين ذهنيت را در همه ايجاد کرد که داشتن بيش از دو يا سه فرزند، ناهنجار و خلاف چارچوبهاي پذيرفته‌شده اجتماعي است.

اين گفتمان همچنان در جامعه ما حاکم است و به همين دليل حتي افرادي که از تمکن مالي خوبي برخوردارند، حاضر نيستند بيش از دو يا سه فرزند داشته باشند. ازاين‌رو ميتوان گفت نخستين گام در اصلاح سياستهاي جمعيتي کشور، تغيير گفتمان حاکم و ايجاد گفتماني جديد بر مبناي ضرورت افزايش زاد و ولد است.

بي ترديد اين گفتمان سازي، ساز و کارهاي خاص خود را دارد و بايد در بازه زماني قابل توجهي رخ دهد و به همين دليل نبايد انتظار داشت که در کوتاه مدت و با چند راهکار مقطعي، اتفاق خاصي در بينش، نگرش و رفتار مردم در زمينه زاد و ولد رخ دهد.

ایجاد زمینه های لازم برای تحکیم بنیان خانواده دیگر اقدامی است که انتظار می رود رسانه ملی به خوبی آن را اجرا کند.

بر اساس آمارهايي که سازمان ثبت احوال کشور درباره ميزان ازدواجها و طلاق‏هاي ثبت‌شده در کشور ارائه کرده است، در سال 1383 تعداد 723976 رويداد ازدواج و تعداد 73882 رويداد طلاق به ثبت رسيده، ولي در سال 1390 تعداد 874792 رويداد ازدواج و تعداد 142841 رويداد طلاق به ثبت رسيده است. بر اساس اين آمار، در طول اين مدت، تعداد ازدواجها حدود 8/20 درصد و تعداد طلاقها حدود 3/93 درصد رشد داشته است.

آمارهاي يادشده همچنين حکايت از اين دارد که نسبت ازدواج به طلاق در سال 1383، 8/9 بوده است، ولي اين نسبت در سال 1390 به 1/6 رسيده، يعني حدود 60 درصد کاهش داشته است.

کاهش چشمگير نسبت ازدواج به طلاق، و افزايش قابل توجه ميزان طلاق، در سالهاي اخير زمينه ساز مشکلات و آسيبهاي گوناگون فرهنگي، تربيتي، اخلاقي و اجتماعي در جامعه ما شده که يکي از آن‌ها کاهش نرخ باروري است. بي ترديد زمانی ميتوان به ظرفيت خانواده هايي که در حال حاضر در جامعه شکل گرفته اند، براي افزايش جمعيت تکيه کرد که اين خانواده ها از ثبات و آرامش لازم برخوردار باشند. در شرايطي که عوامل گوناگون فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي موجب فروپاشي خانواده ها و بي ثباتي آن‌ها مي شوند، هرگز نميتوان به ايجاد نسلي جديد از دل خانواده ها اميدي داشت.

صدا و سیما برای تحکیم بنیان خانواده چه سیاست هایی را باید در نظر بگیرد؟

آموزش حقوق و مسئوليتهاي خانوادگيِ زن و مرد به جوانان در آستانه ازدواج؛ توانمندسازي جوانان براي مقابله با مسائل و مشکلاتي که در کانون خانواده با آن‌ها روبه‌رو مي شوند، به تصوير کشيدن روابط مطلوب اعضاي خانواده (زن، شوهر و فرزندان) در برنامه هاي نمايشي، بررسي و تبيين ويژگيهاي خانواده تراز اسلامي در برنامه هاي کارشناسي؛ پرهيز از به تصوير کشيدن مداوم خانواده هاي نابسامان و روابط ناهنجار اعضاي خانواده با يکديگر در برنامه هاي نمايشي و پرهيز از نگرش‌هاي فمينيستي در به تصوير کشيدن روابط اعضاي خانواده با يکديگر، از جمله اقداماتی است که رسانه ملی باید در راستای تحکیم بنیان خانواده انجام دهد.

به جز گفتمان سازی و تحکیم بنیان خانواده چه اقدامات دیگری است که صدا و سیما باید در  راستای افزایش جمعیت انجام دهد؟

زمینه سازی برای تسهیل ازدواج جوانان یکی دیگر از موضوعاتی است که رسانه ملی باید بدان توجه داشته باشد. بر اساس گزارش رئيس سازمان ثبت احوال کشور، سن ازدواج براي مردان و زنان نسبت به سالهاي گذشته افزايش يافته و به ميانگين 2/27 سال براي مردان و حدود 23 سال براي زنان رسيده که اين آمارها زنگ خطري براي افزايش تجرد قطعي در جامعه است. از سوی دیگر عنوان شده که پيک الگوي سني باروري مادران در سال 1385، 20 تا 24 سال بوده که اين رقم در سال 1390 به 25 تا 29 سال افزايش يافته است. بنابراين، الگوي باروري مادران در سالهاي اخير، تحت تأثير مستقيم افزايش سن ازدواج بوده است. افزايش سن الگوي باروري مادران ميتواند در ميان مدت موجب کاهش نرخ مواليد شده و به‌ مرور ميزان رشد جمعيت را به صفر و حتي منفي برساند.

بنابراين، يکي از مهمترين گامها در راه افزايش جمعيت کشور، زمينه‌سازي براي کاهش سن ازدواج و تسهيل تشکيل خانواده براي جوانان است.

بر اساس نتايج سرشماري سال 1390، در حال حاضر بيش از هفده ميليون نفر جوان 20 تا 29 سال در کشور وجود دارند که اگر زمينه براي ازدواج آن‌ها فراهم شود، ميتوان اميدوار بود که در سالهاي آينده جمعيت کشور به ميزان قابل توجهي افزايش يابد. رسانه ملي براي تحقق رهنمودهاي مقام معظم رهبري در زمينه افزايش جمعيت، بايد يکي از راهبردهاي اساسي خود را زمينه‌سازي براي تسهيل شرايط ازدواج خيل گسترده جوانان در آستانه ازدواج قرار دهد و با اقدامهاي گوناگون براي تسهيل شرايط ازدواج جوانان زمينه سازي کند.

مثلا چه اقداماتی؟

فرهنگسازي براي کاستن سطح توقع جوانان و خانواده هاي آنان؛ پرهيز از نشان دادن بيدليلِ خانه ها و زندگي هاي اشرافي و پرتجمل در برنامه هاي نمايشي؛ پرهيز از به تصوير کشيدن زندگي زوجهاي جواني که برخلاف بسياري از همسران جوان، نخستين روزهاي ازدواج خود را در کمال رفاه و آسايش و بي‌هيچ نگراني مالي تجربه مي کنند؛ ترويج قناعت و ساده زيستي و دوري از زياده‌خواهي و تجملگرايي، با بهره گيري از قالبهاي اثرگذاري همچون: فيلمها و سريالهاي تلويزيوني، برگزاري نشستهاي کارشناسي درباره دلايل و زمينه هاي بالا رفتن سن ازدواج، برگزاري نشستهاي کارشناسي درباره پيامدهاي بالا رفتن سن ازدواج، در این زمینه موثر است.

تغییر نگرش های افراد جامعه، تا چه اندازه به مسئله عدم تمایل به فرزندآوری دامن زده است و رسانه ملی در این خصوص باید چه اقداماتی را مدنظر قرار دهد؟

ببینید، اجراي بيش از دو دهه سياست تحديد مواليد در کشور و اقدامهاي گوناگون فرهنگي ـ اجتماعي که در اين زمينه انجام شد، موجب تغيير اساسي بينش، نگرش و رفتار خانواده ها در زمينه فرزندآوري شده است. امروز بيشتر زوجهاي جوان، دستکم در چند سال نخست زندگي، ضرورتي براي فرزنددار شدن احساس نمي‌کنند و فرزندداري را مزاحم تحصيل، اشتغال، رفاه و رشد و پيشرفت خود مي‌دانند. به همين دليل آن‌ها حتي اگر مشکل مالي هم نداشته باشند، حاضر به فرزنددار شدن نمي شوند. رسانه ملي براي تحقق سياست افزايش جمعيت، در درجه نخست بايد به اصلاح و تغيير بينش، نگرش و رفتار خانواده ها در زمينه فرزندآوري بپردازد و با برنامه ريزي دقيق و حساب‌شده و در بازه زماني مشخص، بر هر سه حوزه شناختي، عاطفي و رفتاري مخاطبان با ارائه پيامهاي مناسب اثر بگذارد از سوی دیگر، صدا و سیما باید فرهنگ اعتماد و خوش بینی به خداوند را نیز ترویج دهد. بر اين اساس، رسانه ملي براي از بين بردن يکي از موانع عيني و ذهني تشکيل خانواده و فرزنددار شدن؛ يعني بيم از تنگدستي يا ناتواني در تأمين رزق و روزي فرزند، بايد سياستهایی مثل جلوگيري از ترويج فرهنگ مادي گرايانه و رفاه طلبانه را در فيلمها، سريالها و آگهي هاي بازرگاني به تصویر بکشد و برای ترويج فرهنگ اعتماد، توکل و خوش‌بيني به خداوند، با نمايش برنامه‏هاي کارشناسي، نمايشي، مستند و نماهنگ همت گمارد.

یکی از مشکلاتی که در سر راه فرزندآوری قرار دارد تغییر نگاه زنان به نقش مادری و همسری است. در گذشته زنان با مادرشدن هویت پیدا می کردند، ولی امروزه تحصیلات و اشتغال به زنان هویت می بخشد. به اعتقاد شما ‌صدا و سیما برای این موضوع باید چه تدابیری را در نظر بگیرد؟

بله، متاسفانه همینطور است. يکي از آثار و پيامدهاي ناگوار رواج انديشه هاي فمينيستي و پديد آمدن برداشت‌هاي جديد درباره هويت زنانه بود. با کمال تأسف، در دوراني که انديشههاي فمينيستي در خاستگاه و مهد پيدايش خود با ترديدهايي جدي روبه‌رو شده است و نويسندگان متعددي در نقد و رد آن به تأليف کتاب و مقاله پرداخته‌اند، اين انديشه‌ها بر ذهن و زبان گروهي از دختران جوان ايراني جاري شده و موجب کم‌رنگ شدن نقش مادري و جايگاه ارزشمند مادري و همسري در چشم آن‌ها شده است.

با توجه به اين موضوع، رسانه ملي بايد برداشت‌هاي نادرستي را که امروزه در اذهان برخي دختران جوان درباره نقش مادري و همسري زنان شکل گرفته است را اصلاح کند. این سازمان می تواند با  معرفي زيباي ديدگاه اسلام درباره هويت زنانه و نقش و جايگاه مادري و همسري؛ بيان روايات وارد شده در شأن زنان باردار، از لحظه بسته شدن نطفه تا زايمان، تبيين نقش فرزندان صالح در سعادت اخروي پدران و مادران، تبيين و توضيح مفاهيم رفاه، آسايش و سعادت در دو نگاه مادي و ديني، نقد و بررسي ديدگاههاي فمينيستي در زمينه نقش مادري و همسري و بررسي آثار و پيامدهاي رواج اين ديدگاهها در مغرب زمين، این نگرش نادرست را اصلاح کند.

در کنار تغییر نگاه زنان و دختران جوان به جایگاه مادری و همسری، این روزها شاهد تغییر نگاه زنان  به بدن و زببایی خودشان و رواج الگوهای جدید زیبایی و جذابیت هستیم، به نظر شما این موضوع تا چه حد می تواند بر تمایل زنان برای باردار شدن اثر بگذارد؟

بله، این روزها نگرش زنان و دختران درباره بدن و زيبايي شان نیز تغییر کرده است. در چند دهه اخير با گسترش فعاليت جريانهاي فمينيستي در مغرب‌زمين و به موازات آن، توليد انبوه فيلم‌ها و سريال‌ها، انتشار گسترده مجلات مد و زيبايي و گسترش تبليغات بازرگاني رسانه‌ها، الگوي تازه‌اي از زيبايي و جذابيت، ابتدا در کشورهاي غربي و به‌ تدريج در سراسر جهان مطرح شده که نماد بارز آن عروسک «باربي» است.

تبليغات گسترده براي معرفي زنان ترکه اي و لاغراندام، به عنوان الگوهاي زيبايي و جذابيت در شرايطي صورت مي گيرد که بسياري از کارشناسان، دست يافتن به اين الگوها را براي بسياري از زنان غيرممکن مي دانند. بر اساس اين الگوي تازه، بسياري از زنان و دختران در پي اين برآمده اند که به هر قيمت، اندامي کشيده و استخواني به سبک عروسک باربي داشته باشند و خود را به مدلهاي مد و زيبايي که رسانه هاي غربي تبليغ مي‌کنند، نزديک‌تر کنند.

با ايجاد اين نگرش جديد درباره بدن و زيبايي در بین دختران، يکي از موضوعاتی که مغاير با فرهنگ باربي شدن تلقي شد، بارداري و بچه دار شدن بود؛ زيرا به تعبير يکي از نويسندگان منتقد غربي «در اين اندام‌هاي ترکه‌اي، جايي براي رحم وجود ندارد!»

متأسفانه اين نگرش با گسترش شبکه هاي ماهواره‌اي، به‌تدريج در کشور ما نيز رواج يافت و موجب شد برخي زنان از بيم از دست دادن تناسب اندام، از بچه‌دار شدن يا شيردادن نوزادان خود خودداري کنند.

به اعتقاد من، برای کمرنگ شدن این موضوع، رسانه ملي بايد با توليد برنامه هاي متنوع و اثرگذار، براي اصلاح نگرشي که در ميان برخي زنان و دختران درباره بدن و زيبايي خود پديد آمده است، اقدام کند. الگوهاي غربي مد، زيبايي و جذابيت، و روشن کردن اهداف پنهان و آشکار اين الگوپردازي‌ها براي زنان و دختران ايراني را به نقد بکشد و به معرفي برخي هنرپيشگان مطرح سينماي هاليوود بپردازد که با وجود داشتن زيبايي ظاهري، از بچه‌دار شدن نيز غافل نشده‌اند.

رسانه ملی می تواند ورزش‌ها و نرمش‌هايي که در حفظ زيبايي اندام زنان پس از زايمان کمک می کند را ترویج دهد.

چندی پیش رسانه ملی خانواده پرجمعیتی را نشان داد که پدر و مادر با داشتن سن کم، هشت فرزند داشتند. فارغ از انتقاداتی که برخی به این موضوع وارد کردند، شما فکر می کنید که الگوسازي از خانواده‌هاي پرجمعيت، چقدر می تواند در افزایش تمایل به فرزندآوری نقش داشته باشد؟

يکي از اقدامات رسانه ملي در سالهای حاکمیت سياست تحديد مواليد، نشان دادن تصويري نامطلوب از خانواده هاي پرجمعيت بود. در برخي سريالهايي که در آن، رفتار زنان در قالب طنز به نمايش درمي آمد، نشان داده مي شد که تعدد فرزندان چه گرفتاريها و مشکلاتي براي پدر و مادرشان پديد مي‌آورد.

در حال حاضر رسانه ملي بايد با اصلاح اين رويکرد، به شناسايي و معرفي خانواده هايي بپردازد که با وجود داشتن فرزندان متعدد، به خوبي از عهده تعليم و تربيت آن‌ها برآمده و نسل شايسته اي را تحويل جامعه داده اند. البته بايد توجه داشت که در اين شناسايي و معرفي، نبايد فقط به خانواده‌هاي مرفه شهرنشين بسنده کرد، بلکه بايد از همه خانواده‌هاي شهري و روستايي و با سطح درآمد متفاوت، الگوهايي را شناسايي و به جامعه معرفي کرد. البته صدا و سیما باید بداند که این الگوسازي صرفاً در قالب برنامه‌هاي مستند قابل ارائه نيست، بلکه از قالب برنامه هاي نمايشي هم می تواند استفاده کند.

کاهش جمعیت در سال های اخیر چالش هایی را برای ما به همراه داشته است که رسانه ملی باید در کنار همه مباحث مطرح شده، این چالش ها را برای مردم به تصویر بکشد؛ اولا اینکه به اختصار این چالش ها را بیان کنید و ثانیا بفرمایید صدا و سیما چگونه می تواند مردم را نسبت به آسیب های کاهش جمعیت آگاه کند؟

نتايج پيش بينيهاي سال 2010 سازمان ملل متحد درباره تحولات باروري نشان مي‏دهد که بر اساس هر سه سناريو سازمان ملل (پايين، متوسط و بالا) تا سال 1420، سطح باروري ايران به سطح جانشيني افزايش نخواهد يافت. بر اساس همين پيش بيني، در صورت ادامه روند کنوني کاهش باروري بر اساس سناريوي حد پايين، جمعيت ايران تا سال 1430 به حدود 73 ميليون نفر با شاخص سالخوردگي 5/38 درصد، در سال 1445 به حدود 61 ميليون نفر با شاخص سالخوردگي 5/47 درصد، و تا سال 1480 به حدود 31 ميليون نفر با شاخص سالخوردگي 4/47 درصد کاهش خواهد يافت. همچنين در صورت تحقق الگوي رشد متوسط، جمعيت ايران تا سال 1445 به حدود 79 ميليون نفر با شاخص سالخوردگي 9/36 درصد، سپس تا سال 1480 به 62 ميليون نفر با شاخص سالخوردگي 7/34 درصد کاهش خواهد يافت. در صورت تحقق پيش بيني هاي يادشده، کشور ما با مسائل و چالشهاي گوناگوني روبه رو خواهد شد که چالشهاي جمعيتي یکی از آنهاست.

مسئله دیگر چالشهاي فرهنگي ـ اجتماعي ناشي از کاهش ناگهاني رشد جمعيت  است که بحران ساختاري خانواده، شکافهاي نسلي بر اثر به هم خوردن توازن جمعيت نسلها، جمع شدن چترهاي حمايتي خانواده از سالمندان، و کاهش تدريجي سرمايه اجتماعي را به همراه خواهد داشت.

چالشهاي اقتصادي نیز بحران دیگری است که در سایه کاهش جمعیت به وجود می آید. از نگاه جمعيت‌شناختي، جمعيت در حال رشد و جوان، احتياج بيشتري به کالا و خدمات دارد و به همين دليل در جامعه در حال رشد، تقاضا براي امکانات مسکن، املاک و مستغلات افزايش مي يابد، ولي با کاهش سطح باروري و کم شدن جمعيت، جمعيت متقاضي کالاهاي اساسي مسکن و امکانات رفاهي کاهش خواهد يافت و اين موضوع زمينه ساز ايجاد بحران اقتصادي در جامعه خواهد بود.

موضوع دیگر نیز چالش‌هاي سياسي ـ امنيتي است؛ به عبارت دیگر کاهش جمعيت جوان، به معناي کم شدن تعداد نيروهاي توانمند براي دفاع از اقتدار، امنيت و تماميت ارضي کشور است و اين موضوع براي کشوري با ويژگي‌هاي نظام جمهوري اسلامي ايران که همواره در معرض تهديدهاي فزاينده نظام سلطه و جهان استکبار است، بسيار خطرساز است.

ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.

با توجه به موارد ذکر شده، رسانه ملي بايد در سياستگذاري هاي خود در زمينه فرهنگسازي براي افزايش جمعيت، بررسی و کارشناسي بحرانها، آسيبها و چالشهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي، امنيتي و اقتصادي ناشي از کاهش جمعيت و تبيين درست و مناسب آثار و پيامدهاي اين بحرانها براي مردم را در دستور کار خود قرار دهد.

گفتگو از زهرا کریمی

 منبع: هفته نامه زاهدان امروز

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران