به گزارش خامی ،
جوان نوشت:
آنچه اين روزها در عراق ميگذرد، مصداق بارز غلبه خوي حيواني بر انسانيت است؛ آنها كه نه از عقل خود استفاده درستي ميكنند و نه از قلب خود، چنان به تهاجم عليه مردم بيدفاع پرداختهاند كه گويي عراق، ميدان نبرد گلادياتورهاست و يك طرف پلنگ وحشي قرار دارد و طرف ديگر بردهاي سياهپوست. شايد اگر اين اقدامات تروريستي در كشوري اروپايي اتفاق ميافتاد، حجم عظيم سازمانهاي مدافع حقوق بشر به صدور پشت سر هم بيانيه ميپرداختند و صدالبته برخي از شبهروشنفكران داخلي هم فرياد وااسفاها سر ميدادند، مانند كمپين ابراز همدردي با مردم امريكا به مناسبت حادثه 11 سپتامبر و به هر حال صفحات فرهنگي رسانههاي زنجيرهاي پر ميشد از يادداشتهايي در رثاي اين كشت و كشتار.
اما امروز كه كشتار وحشيانه مردم بيدفاع در عراق ادامه دارد، نه از اين شبهروشنفكران خبري هست و نه حتي آن دسته از هنرمنداني كه به هر بهانهاي با صدور بيانيه ابراز همدردي ميكنند، همان طور كه چندي پيش براي جلوگيري از قطع درختان يك باغ در يكي از شهرستانها توماري بلند از سوي هنرمندان تهيه شد، يا حتي كافي است بنا شود مجرمي را به جرم جنايت عليه زنان و كودكان يا قاچاق ويرانگر موادمخدر اعدام كنند تا اين دوستان دست بالا بزنند و كمپين حمايت در جلوگيري از اجراي حكم اعدام تشكيل دهند اما امروز كه تروريسم كور و افراطيگري بيخ گوششان در كشور همسايه رخ ميدهد، انگار نه انگار
.
جالبتر اينجاست كه جديداً همين هنرمندان شبهروشنفكر سلسله همايشهايي را به راه انداختهاند، مثلاً براي انجام كار خير و با عرض اندام در جلوي جمعيت و تحت تأثير قرار دادن احساسات آنها، ميكوشند براي انجام اموري كه خود نام خيريه رويش گذاشتهاند(!) پول جمع كنند اما يكي از اينها كه اتفاقاً در ايراد نطق صداي غرايي هم دارند يك پاراگراف درباره جنايات داعش نميگويد و جملهاي نمينويسد؛ چرا؟ چون احتمالاً در خط مشي اينها كه بيشتر از انسانيت، سياسي بازي محور قرار گرفته قربانصدقه رفتن شيعيان همسايه كلاس ندارد و كلاس از آن مجامعي است كه شاتهاي پي در پي عكاسان و فيگورهاي مكش مرگ من دوستان را به دنبال دارد. براي اينها فقط و فقط اردوگاه سياسي متبوعشان است كه اهميت دارد به گونهاي كه اگر غيراخلاقيترين اعمال از جريانات متبوعشان سر زند به سادگي از كنار آن ميگذرند اما اگر كسي از جريان مقابل نقدي ولو محترمانه به آنها وارد كند، بهانهاي ميشود براي برگزاري سمينارهاي پي در پي و نگارش يادداشتهاي تند در زنجيرهايها.
سياسيكاري آنها تا حدي است كه حتي از مسائل ملي و اجتماعي مانند آلودگي هوا، كيفيت سوخت، خطر بروز زلزله، انقراض يوزپلنگ ايراني يا وضعيت محيطزيست براي نطقهاي بلند كه فقط و فقط كاركرد سياسي دارد، سوء استفاده ميكنند، آن هم در جهت اداي دين به جرياني كه زير پر و بالشان را گرفته وگرنه كيست كه نداند اينها همانها هستند كه در جمعآوري كمك براي زلزلهزدگان هم خودي و غيرخودي را حاكم كرده و اگر كسي در اردوگاه سياسي آنها نباشد حتي در همكاري پيرامون امور عامالمنفعه هم راهش نميدهند
.
نظرات کاربران