به گزارش خامی، اگر چه این روزها کم حرف شده اما خودش میگوید از سیاست کنارهگیری نکرده است.
آیتالله محمد محمدی نیک (ری شهری)، چند سال پیش از این گفته بود سیاست را «سه طلاقه» کرده، ولی هنوز معتقد است سیاست ما عین دیانت ماست. البته شیخ خونگرم شهرری، به قول خودش احساس می کند امورات سیاسی اقتضائاتی دارد که چندان با روحیه او سازگار نیست.
آیت الله ری شهری با پیروزی انقلاب اسلامی حاکم شرع دادگاههای انقلاب شد و سپس به دادگاه انقلاب ارتش رفت تا در جریان پاکسازی ارتش از عناصر ضدانقلاب نقش پررنگی داشته باشد و در همین سالها بود که یکی از خطرناکترین کودتاهای نظامی یعنی کودتای نقاب (که به اشتباه در بین عامه، کودتای نوژه نامیده می شود) در نطفه خفه شد.
اما افکار عمومی ری شهری را با یک نام بیشتر میشناسند: «پرونده سید مهدی هاشمی»
اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در شروع کار با یک چالش بزرگ روبرو شد که خودش آن را «بحرانی ترین مقطع انقلاب» میداند. جریانی نفوذی در بیت مرحوم آیتالله منتظری (قائم مقام وقت رهبری) میرفت تا مسیر انقلاب را تغییر دهد اما با درایت وزارت نوپای اطلاعات و البته پشتوانه حکیمانه حضرت امام(ره)، این جریان که در عالی ترین سطوح انقلاب نفوذ پیدا کرده بود، بلافاصله قلع و قمع و سرکرده این باند یعنی مهدی هاشمی نیز علی رغم حمایت همه جانبه مرحوم منتظری، اعدام شد.
بعدها به دادستانی کل کشور و دادستانی دادگاه ویژه روحانیت رفت اما آخرین مسئولیت اجرایی او سرپرستی حجاج ایرانی بیتالله الحرام بود که از سال 70 آغاز و بعد از 18 سال فعالیت در سال 1388 در پی برخی کارشکنیهای دولت گذشته استعفا داد تا تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی و ریاست موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث را برعهده بگیرد؛ موسسه ای که سالها قبل، از زیرزمین منزل خود او شکل گرفته بود.
آنچه در زیر می خوانید گفتگوی تفصیلی خبرنگاران سیاسی خبرگزاری فارس است با آیتالله محمد محمدی ری شهری که در آن به برخی موضوعات تاریخی، امنیتی، سیاسی و مسایل روز کشور و جهان اسلام پرداخته شده است.
** بهره برداری مناسب از حج صورت نگرفته است
* اگر اجازه بفرمایید بحث را با یکی از موضوعات مهم این روزهای جهان اسلام یعنی ایام حج شروع کنیم. حضرتعالی سالها به عنوان نماینده ولی فقیه در سازمان حج و زیارت حضور داشتید که همین حضور، قطعا موجب ارتباطات ویژهای با جهان اسلام شده است.
حج هم فرصت مناسبی برای نشان دادن چهره واقعی اسلام و ارتباطگیری با مسلمانان کشورهای دیگر است. ما چقدر توانستیم در طول سالهای پس از انقلاب از این فرصت استفاده کنیم؟
اگر بگویم ما توانستیم نهایت بهرهبرداری را از این فرصت داشته باشیم، اغراق کردهایم، یعنی ما در واقع باید اعتراف کنیم که از این فرصت به دلایل مختلف، نهایت بهرهبرداری را نکردیم.
ببینیم با چند نفر نیرو میتوان بر 3 میلیون زائری که در طول این یک ماه در حج حضور دارند، اثرگذاری کرد؟
باید در داخل، برنامهریزیهای دقیقی صورت بگیرد و نهادها با هم هماهنگ شوند تا در حج ثمره آن را ببینیم. اثر گذاری در حج، یک کار جمعی را میطلبد و بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت به تنهایی از عهده آن برنمیآیند.
** نگاه دولتها به حج یک نگاه اقتصادی است
مسئله دیگر، متاسفانه نگاه و سیاستهای دولتهای مختلف پس از انقلاب در حوزه حج است که به هزینهای که از زئران دریافت میشود، نگاهی اقتصادی دارند نه فرهنگی.
به عنوان مثال ثبتنام کردند و پولهای زائد بر یکسال زائران به آنها بازگردانده نشد، نتیجه این اقدام این شد که حدود 20 سال مردم در نوبت بمانند. ما میتوانستیم با ثبتنام هر ساله، نیروهای جوانتر را اعزام کنیم. بسیاری از زائران ما مسن هستند که نمی توان از آنها انتظار اثرگذاری فرهنگی داشت.
در حال حاضر هم هیچ راه حلی وجود ندارد. حدود 60 هزار نفر در حال اعزام هستند، با این 60 هزار زائری که بسیاری از آنان مسن هستند چکار میتوان کرد؟
اگر بخواهیم رهنمودهای مقام معظم رهبری را کامل محقق کنیم نیاز به نیروهای جوان، توانمند و مسلط به زبان داریم وگرنه نمیشود با این وضعیت، از این فرصت حج استفاده کامل و مطلوب داشت.
اما این بدان معنا هم نیست که ما کاری انجام ندادهایم، مراسم برائت و برگزاری دعای کمیل حرکتی بود که به برکت رهنمودهای حضرت امام (ره) آغاز شد و مقام معظم رهبری نیز در همان خط حرکت کردند و محکم ایستادند.
** باید در برنامهریزیها تجدیدنظر کنیم
امام خمینی (ره) در پیام حج سال 1366 فرمودند: «فریاد برائت ما، فریاد برائت مردم لبنان و فلسطین و همه ملت ها و کشورهای دیگری است که ابرقدرتهای شرق و غرب، خصوصاً آمریکا و اسرائیل به آنان چشم طمع دوختهاند...»
و در پیام حج 1367 در تبیین آثار و برکات مراسم برائت از مشرکین می فرمایند: «حماسه مردم فلسطین یک پدیده تصادفی نیست... این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات دوشادوش خواهران و برادران ایرانی خود فریاد رسای آزادی قدس را سرداد و مرگ بر آمریکا، شوروی و اسرائیل گفت... آری، فلسطین راه گم کرده خود را از راه برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فرو ریخت و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد و چطور خواب بنیاسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گردید...»
اما اگر بخواهیم به قله برسیم، باید در برنامهریزیها تجدیدنظر کنیم.
** خاطرات حج منتشر میشود
بنده یادم هست که 15 سال پیش، حجاج تونسی، انقلاب جدید این کشور را پیشبینی میکردند و میگفتند ما به امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی علاقه داریم و عکسهای امام(ره) را در خانه نگهداری میکنیم.
البته بنده در کتاب خاطراتم تحت عنوان «خاطرات عبرت آموز حج در دو دهه سرپرستی حجاج» که به زودی منتشر میشود، به موضوعاتی در این زمینه اشاره کردهام.
** جریانات تکفیری برای ترمیم شکستهای اسرائیل است
* امروز جهان اسلام در منطقه با چالشی به نام گروهکهای تکفیری مواجه است که تا حد زیادی این گروهها موجب بدنامی اسلام میشوند. بفرمایید ریشه اینها که در هر زمان با یک نام جدید بوجود میآیند، کجاست؟ از چه ناحیهای پشتیبانی میشوند و آیندهشان چه خواهد شد؟
یکی از طراحیهای استکبار برای ضربه زدن به اسلام اصیل، ایجاد رژیم جعلی صهیونیستی بود که این رژیم را در قلب کشورهای اسلامی به عنوان سدی در برابر پیشرفتهای جهان اسلام تاسیس کردند.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مانع از تحقق این هدف شد و با توجه به موجی که انقلاب در جهان ایجاد کرد، این سد شکاف برداشت و هر روز نیز این شکاف بیشتر میشود.
جریان تکفیری برای جبران شکاف در این سد و ترمیم آن است- که البته ترمیم نخواهد شد- اما به هر حال یکی از برنامههای پیچیده و حساب شده دشمن، ترمیم شکاف سد شکست خورده صهیونیسم است که یک برنامهریزی دقیق را برای مقابله با چنین گروههایی میطلبد تا آنها هم به سرنوشت رژیم صهیونیستی که انشاءالله زوالش نزدیک باشد، مبتلا شوند.
** روش تکفیریها در جذب نیرو
* این گروهها نظیر داعش با چنین خصلتهای وحشیگری چطور میتوانند افراد را به خود جذب کنند؟ با توجه به اینکه افرادی حتی از کشورهای غربی جذب اینها شدند. در واقع ما گاهی اوقات میبینیم که در کشورهای اروپایی، برخی افراد پس از گرویدن به دین اسلام، جذب گروههای تکفیری از این دست میشوند. آیا تبلیغات آنها قوی است و یا ما در تبلیغ اسلام اصیل ضعف داریم؟
بنده در این خصوص مطالعه و کنکاش زیادی داشتم و با برخی افراد ساکن در اروپا هم مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که اینها سازماندهی ویژهای برای جذب افراد سرخورده با شخصیت دادن به آنها دارند. شگرد جذب آنها این است که افرادی که در خانوادهشان سرخورده شدند، جوانهایی که دچار بحران روحی هستند و مشکل دارند -که البته درغرب تعداد آنان کم هم نیست- را جذب میکنند و مهمترین رمز موفقیتشان در این هدف شیطانی، شخصیت دادن به افرادی است که دچار خود کم بینی هستند.
** فشار از سوی دولت قبل زیاد بود
* اگر اجازه دهید سوالات سیاسی را از همینجا شروع کنیم. چه شد که شما از بعثه مقام معظم رهبری استعفا دادید؟ آیا این استعفا به دلیل فشارها و دخالتهایی بود که گفته می شد در دولت گذشته از طرف اطرافیان رئیسجمهور صورت میگرفت یا دلایل دیگری داشت؟
فشار که وجود داشت، اما استعفا به دلیل این فشارها نبود. بنده چندین بار از مقام معظم رهبری تقاضا کرده بودم از این سمت کنارهگیری کنم و به کارهای فرهنگی بپردازم چون در تمام مسئولیتهای پیشین، از دادگاه گرفته تا وزارت اطلاعات، کارهای فرهنگی را رها نکردم و تعبیر من این بود که حرکتم در کارهای سیاسی و اجرایی، شنا در خلاف جهت رودخانه است.
به خیال خودم اینطور عمل کردم و قصدم این بود تا جایی که لازم است در مسئولیت های قضایی یا اجرایی و سیاسی حضور داشته باشم و چنانچه حضورم واجب نبود، سراغ طلبگی و کارهای فرهنگی بروم.
آخرین باری که بحث استعفا را خدمت مقام معظم رهبری مطرح بردم، احساس کردم ایشان ناراحت شدند و من هم تصمیم گرفتم تا زمانی که خودشان اجازه ندادند، دیگر این بحث را مطرح نکنم و زمانی که ایشان موافقت کردند، بنده استعفا دادم.
** حج از شئون رهبری است
* دخالتهای موجود در چه زمینهای بود؟
بیشتر در مورد انتخاب رئیس سازمان حج و زیارت؛ چون بعثه مقام معظم رهبری ارتباط مستقیم با حضرت آقا دارد و اصولا حج از شئون رهبری است و دخالتهایی که برخی اطرافیان رئیسجمهور در مورد انتخاب رئیسسازمان میکردند، مشکلساز میشد.
** ایستادن در مقابل ولی فقیه، عاقبت بخیری ندارد
* پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 88، کشور با فتنه ای روبرو شد که شما در طول سالهای ابتدایی انقلاب با برخی از مسببان آن آشنایی از نزدیک داشتید و با هم کار کردید. تحلیل شما از این ماجرا چیست؟
در همان ایام و در یکی از سخنرانی هایم گفتم که تجربه این نظام نشان داده هرکس در مقابل نظام و رهبری بایستد، عاقبت به خیر نخواهد شد. این افراد می توانستند کار را به اینجا نرسانند و طبق فرمایش مقام معظم رهبری در قالب قانون اعتراض خود را پیگیری کنند اما اعتراض که از چارچوب قانون خارج شد، مفاسدی دارد که این مفاسد کمابیش تا الان نیز ادامه پیدا کرده است.
** با موسوی صحبت کردم ولی اثر نداشت
* حضرتعالی پس از خطبههای مقام معظم رهبری در نمازجمعه 29 خرداد 88، اظهاراتی بیان کردید که جنبه اثباتی دارد و تبعیت شما را از ولایت فقیه آشکار میکرد اما موضعگیری شما علیه جریان فتنه کمی با تاخیر صورت گرفت. دلیل این تاخیر چه بود؟ ایا شما به بازگشت این افراد امید داشتید؟
البته در ابتدا امیدوار بودم که آنها از مواضع خود عدول کنند. من بلافاصله با آقای موسوی صحبت کردم و نامه نوشتم اما هر کاری کردم که مشکل حل شود، نشد.
* صحبتتان چه بود؟
نمی خواهم وارد جزئیات شوم اما به هر حال ولایت فقیه، ستون فقرات نظام اسلامی است که با ضربه دیدن آن، کل نظام ضربه می خورد. من کمتر وارد مسائل سیاسی میشوم مگر اینکه ضرورتی داشته باشد و ورود به این موضوع نیز در حدّ ضرورت بود.
البته درخصوص موضوعاتی نظیر نقش خواص در بزنگاهها، بنده به تفصیل در مقدمه کتاب دانش نامه امام حسین (ع) بحث کردهام.
** موضوع قائم مقام رهبری بحرانی ترین مقطع انقلاب بود
* با توجه به مسئولیتها و سوابقی که شما در حوزههای امنیتی داشتید، بحرانیترین مقطع انقلاب را به جز مقطع جنگ در 36 سال گذشته کدام برهه میدانید؟
بحران قائممقام رهبری. چون اگر آن اتفاق میافتاد و این بحران مهار نمیشد، مسیر انقلاب را عوض میکرد. هیچ کس باور نداشت که بتوان با این حرکت مقابله کرد و بنده تقریبا هیچ کس را در آن زمان کمک کار خود نمیدیدم. به ما می گفتند (البته از سر دلسوزی و مصلحت اندیشی) که شما این کار را نکن. این شخص (آیتالله منتظری) رهبر میشود و بعد تو باید از ایران بروی. من در دلم میخندیدم و میگفتم این وظیفه شرعی من است و باید آن را انجام دهم.
** تعابیر موهن جریان مهدیهاشمی درباره آقای منتظری
فقط مقام معظم رهبری در آن زمان موید حرکت ما بودند. البته افرادی هم که مرا نهی میکردند، نمیگفتند که کار نادرستی است بلکه اعتقاد داشتند به مصلحت شخص بنده نیست اما اگر این اتفاق نمیافتاد، در حال حاضر انقلابی وجود نداشت.
برخی از افراد داخل جریان مهدیهاشمی با تعابیر بسیار موهنی از آقای منتظری یاد میکردند و میگفتند: فلانی از عهده فلان کار هم بر نمیآید (نمیخواهم عین آن تعبیر را بگویم) چه برسد به رهبری.
در واقع این باند جنایتکار و آدمکش میخواستند زمام امور را خودشان به دست بگیرند.
به نظرم بحرانی ترین موضوعی که نظام با عنایت حضرت حق و بصیرت حضرت امام(ره) پشت سر گذاشت، همین مورد است.
** کشف اسناد جنایت مهدی هاشمی در اصفهان
* بحث نفوذ مهدی هاشمی موضوعی است که بسیار در مورد آن بحث شده است. بالاخره افرادی وجود داشتند که خواسته یا ناخواسته به این جریان گرهخورده بودند و مانند آقای منتظری به سید مهدی هاشمی علقههایی داشتند. شروع این کشف از کجا بود؟ آن چیزی که ما شنیدیم این بود که در خود سپاه نیز متوجه این خطر شده بودند. وزارت اطلاعات از چه زمانی به این پرونده ورود پیدا کرد؟
این جریان دو سه مرحله داشت. یک بار که بنده به اصفهان رفته بودم، پرونده این شخص (مهدی هاشمی) را دیدم. وقتی پرونده را در اطلاعات اصفهان مشاهده کردم، دیدم مدارک قتلها و کشتن مرحوم شمسآبادی بسیار روشن است و واضح بود که باید با این شخص برخورد شود ولی آنها نه تنها آزاد بلکه در پست های مهمی مشغول بودند.
این مرحله اولی بود که خدمت امام(ره) مطرح کردم و البته ایشان مطلب خاصی را راجع به این مسئله نگفتند و موضوع را به خود ما واگذار کردند و ورودشان به ماجرا مانند ورود در مرحله دوم و سوم نبود.
** امام(ره) به صورت جدی وارد ماجرا شدند
پس از آن، جریان را به آقای منتظری هم گفتیم اما ایشان مطالب را به خود آن جریان (مهدی هاشمی) انتقال دادند.
در مرحله بعد، وزارت اطلاعات در قسمت ضدجاسوسی به خانه تیمی آنها رسید و پودرهای سرطانزا و اسلحهها و امکاناتی که در آنجا بود، کشف شد. امام(ره) از این مرحله به صورت جدی وارد ماجرا شدند.
تشخیص ما این بود که امام(ره) در مرحله اول احساس خطر جدی نکردند اما بعد از اینکه خانه تیمی کشف شد و جریانات قبل از انقلاب را هم به ایشان گفتیم، احساس خطر کردند و در نامهای به بنده دستور دادند که موضوع پیگیری شود و فرمودند که این لوث باید از دامن برخی بزرگان کشور که منظورشان آقای منتظری بود، پاک شود.
* آیا امام خودشان هم با آقای منتظری صحبتی کردند؟
در آن مقطع امام (ره) صحبتی با آقای منتظری نداشتند، گفتگوی امام(ره) با ایشان پس از مخالفت جدی آقای منتظری با رسیدگی به اتهامات و جرایم مهدی هاشمی بود.
* چرا آقای منتظری توجیه نمیشدند؟
من تصورم این بود که ایشان سادگی دارند. البته تعابیر حضرت امام(ره) تندتر از این بود.
** مجلس می خواست پرونده مهدی هاشمی را در دست بگیرد/ امام مخالفت کرد
* موضوع جریان سید مهدی هاشمی بحث جذابی برای نسل جوانی است که آن مقطع را حضوری درک نکردند، هرچند شما به تفصیل در کتاب خاطرات خود به این موضوع پرداختید اما آیا ناگفتهای در این زمینه وجود دارد؟
ناگفتهای به ذهنم نمیرسد اما مسئلهای که هم برای نسل جوان، هم مجلسیها و هم افراد سیاسی میتواند خیلی آموزنده باشد، برخوردی است که حضرت امام(ره) در این زمینه داشتند.
طیفی از نمایندگان در آن دوره به این نتیجه رسیدند که پرونده سید مهدی هاشمی در مجلس بررسی و مطرح شود و پرونده به کمیسیونی در مجلس برود اما من دیدم این پرونده شامل یک سری اسامی است که متهم هستند اما اتهام آنها اثبات نشده و تا وقتی اتهام کسی اثبات نشد، نمیشود آن را مطرح کرد. لذا مخالفت کردم.
آنها هم وقتی دیدند زورشان به ما نمیرسد و ما پرونده را به مجلس نمیدهیم، مصوبهای را تصویب کردند که پرونده به مجلس فرستاده شود.
من نامهای خدمت حضرت امام(ره) نوشتم که مجلس چنین مصوبه ای دارد و پرونده را از ما خواستهاند اما در پرونده اسامی متهمینی ذکر شده که اتهام آنها به اثبات نرسیده و رفتن این پرونده به مجلس آبروی آنها را میبرد.
حضرت امام(ره) پاسخ دادند: فرستادن این پرونده به مجلس خلاف شرع و قانون اساسی است و این نشان می دهد که حضرت امام(ره) چه میزان برای آبروی افراد اهمیت قائل بودند که این به نظر من درسی است که باید همه توجه داشته باشند.
** سیستمهای بیگانه گاهی با 10 واسطه روی افراد تاثیر میگذارند
* موضوع رخنه جریان مهدی هاشمی در بیت آقای منتظری یک هشدار تاریخی بود درباره نفوذ جریان نفاق در بنده مسئولین کشور. این خطر امروز که 36 سال از انقلاب می گذرد چقدر باید جدی گرفته شود؟
سیستمهای اطلاعاتی بیگانه، گاهی اوقات ممکن است با 10 واسطه، افراد را تحت تأثیر قراردهند، آن هم توسط اشخاصی که انسان به آنها اعتماد کامل دارد. ممکن است فرد بعد از 20- 30 سال بفهمد با چند واسطه تحت تاثیر فلان جریان و یا شخص بوده است.
نظرات کاربران