به گزارش خامی ، این که شهداء شمع محفل بشریتند و چراغ راه و ماه منیر برای هزاران عاشق، شکی نیست.این که بسیارند کسانی که دل سپرده به مرام و اعتقاد شهداء نیز هستند تردیدی هم نیست. مهم و صد مهم این است که شهداء، نامشان و یادشان همواره در نظر باشند، با سلوک شان راه را نشانه رفت و با عزمشان مسیر را پیمود و این شدنی نیست جزء با زنده نگاه داشتن یاد و مرام چراغ و چشم ملت که از همه چیز گذشتند تا باقی بماند انقلاب و کیانی برای ما. برای مایی که ان شاء الله شرمنده شان نباشیم.
بر این باوریم که شهداء و زندگی شان الگوهایی هستند برای اخذ سبک زندگی برای کسانی که اهل انقطاع بودند و گذشتن، برای کسانی که پاکی را بر گزیدند و درنگ نکردند در پاسخ ندای زمانه شان که «هل من ناصر ینصرونی».
نام پدر:محمد
تاریخ و محل تولد 1346 کوه دهک
تاریخ و محل شهادت31/4/1366 سومار و متاهل و دارای مدرک تحصیلی دیپلم.
شغل و محل خدمت: گروهبان دوم وظیفه، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، تیپ 55 هوابرد شیراز
محل زیارت: گلزار شهدای باشت
شهید احمد مرادی در سال 1346 در روستای کوه دهک از توابع شهرستان باشت و در یک خانواده مذهبی متولد شده و از همان کودکی با نوای روح بخش قرآن و تحت مراقبت های خانواده از هرگونه انحراف بدور بود و با توجه خانواده در مدارس مذهبی شروع به تحصیل کرد و باتوجه به هوش و استعدادی که داشت همیشه جزء شاگردان رتبه بالای کلاس بود.
باگذشت زمان که شخصیت وی شکل می گرفت اعتقاد و ایمان او نسبت به اسلام سخت تر و استوار تر می گردید.
مادر شهید می گوید سعی کردم در اوج سختی فرزندان صالحی پرورش داده و تحویل جامعه دهم و خدا را شکر در حد توان به این مهم دست پیدا کرده ام. ولی اکنون از آن می ترسم که مسؤلین با سهل انگاری خود باعث شوند که فرزندانم از بیکاری به فساد بیفتند و در آخرت شرمنده فاطمه زهرا(س) شوم. امیدوارم مسؤلین تحت منویات مقام معظم رهبری مشکلات ایثارگران را که الحق و الانصاف آرامش امروز مدیون از خودگذشتگی آنهاست را به طور جد پیگیری کرده و در خدمت به این قشر معزز لحظه ای غافل نشوند و آنها را دریابند. (شهید 12 برادر و 7 خواهر دارد که اکثر آنها تحصیل کرده و بیکارند.)
پدر شهید می گوید فرزند شهیدم دارای فضایل اخلاقی از قبیل غیرت و شجاعت، صله ی رحم، ولایت مداری، مظلوم نوازی، صبوری و آینده نگری بود.
آقای مرادی ادامه داد، شهدا برگزیده ترین خلق خالق بودند که جان خویش را عاشقانه در طبق اخلاص نهاده و نثار معبود و میهن خویش نمودند و ما اکنون باید مواظب باشیم که خون شهیدان فرش ره ما نگردد چرا که اگر خدای نکرده چنین شود آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی متزلزل و تباه خواهد شد، و در آخر خود و همگان را به اطاعت از رهنمودهای گهربار مقام معظم رهبری توصیه می نمایم.
شهید احمد مرادی در حین انجام خدمت مقدس سربازی به دلایل شجاعت و توانایی جسمی که داشت دوره های چتربازی و تکاوری را به نحو احسن طی نمود.
گزیده ای از وصیت نامه شهید مرادی
ای جوانان به این فکر باشید که نکند در رختخواب ذلت بمیرید در صورتیکه امام حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب شهید شد.
ای مادران مبادا از رفتن جوانانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خداوند نمی توانید جواب زینب (س) را که مصیبت و تحمل 72 شهید از دست داده را نمود، بدهید و مثل خاندان وهب که جوانشان را به جبهه های نبرد می فرستاد و حتی سر جدا شده آنها را تحویل نمی گرفت زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نخواهم گرفت.
و اما شما ای پدر رنجدیده ام مطمئن باش که خداوند بهترین پشتیبان است و از خداوند می خواهم که دیگر فرزندانت را برایت نگهدارد تا بدینوسیله بتوان در کنار آنها آسایش داشته باشی.
پدر چون وظیفه همه ی ما ایرانیان این است که به میهن و شرف و از اسلام دفاع کنیم پس هیچگونه ناراحتی به خودت راه مده و شکر کن که یکی از فرزندانت را در راه خدا دادی، همیشه با خانواده های با اصالت بنشین و پیوند برقرار کن.
و اما شما ای دوستان و ای فامیلهای وابسته چه نزدیک و چه دور، تک تک از شما طلب حلالیت می نمایم و از اینکه نتوانستم شخصی خوب برای شما باشم از بزرگواری خودتان مرا ببخشید. اگر من بر گردن شما حقی دارم می بخشم و اگر کسی از شما حقی بر من دارید از شما می خواهم که به سهم خودتان مرا ببخشید.
اما تو ای همسر صبور از اینکه من دنبال تحصیل بودم و بعد به خدمت مقدس سربازی رفتم شرمنده هستم از اینکه همه مشکلات زندگی را قبول کردی اجر شما با خداست مرا ببخشید.
از تمامی دوستان و آشنایان می خواهم هیچ در این رابطه نگران نباشید و کاری نکنید که منافقین خشنود شوند، زیرا کسانیکه درد و رنج و گرفتاریهای بیشتری برای اسلام در دنیا می کشند در آخرت رفاه و آسایش بیشتری دارند.
خدایا تو شاهد باش زمانیکه قصد جبهه رفتن نمودم که پدر و مادر و تمام فامیلهایم چشم انتظار من بودند که در آینده بتوانم خدمتی به آنها نمایم اما چون لذت دنیا هرچه باشد زودگذر است باید چیزی را خرید که سعادت همیشگی خود در آن باشد. اکنون تو شاهد باش که عزیزترین چیزم، همان جانم را در راه تو به ایثار می گذارم آن را از من قبول کن.
ای پدر و مادرم از اینکه نتوانستم بیشتر از این در خدمت شما باشم عذرخواهی می کنم امید است مرا ببخشید. هرگاه بفکر من می افتید برادرانم را در آغوش بگیرید و شکرگذار خداوند باشید، زیرا همه خواهند مرد، خوشا به حال آنکس که با نام نیک برود.
انتهای متن/
نظرات کاربران