31. تير 1394 - 19:12
نیمدور، روستایی فراموش شده+تصاویر
روستای نیمدور، دیاری که در آن انگورهای لذیذ و درختان انجیر و رودهای روان در کنار کوه‌های سرسبز و جشم اندازهای دیدنی، طبیعتی کم نظیر را رقم زده که نیازی به توصیف ندارد.

به گزارش پایگاه خبری باشت نیوز، امیر حسین شریفی در یادداشتی نوشت: روستای نیمدور که در 50 کیلومتری شهر باشت واقع شده، دارای جاذبه های طبیعی و گردشگری بسیاری بوده که می تواند چشم هر گردشگری را به خود جلب کند.

 

 

این روستا با داشتن آب و هوایی مناسب، دارای طبیعتی خدادادی و بسیار زیبا بوده و کوه ها، باغ ها و جاذبه های بکر طبیعی و گردشگری مناسبی را در خود جای داده است.

 

روستای نیمدور از طایفه بزرگ ایل باوی به شمار می‌آید و در زمان‌های نه چندان دور به سبب برخورداری از باغ‌های عظیم مرکبات و میوه همچون انار، انگور و انجیر منطقه‌ای مهم از ایل بزرگ باوی بود.

 

این روستای بسیار زیبا و دیدنی بنا به روایات بسیاری که از بزرگان نقل شده، قدمتی در حدود بیش از 500 سال دارد و می‌توان آن را از قدیمی‌ترین روستاهای باشت دانست.

 

خدا را سپاس که مجالی فراهم شد که به عنوان عضو کوچکی از خاک نیمدور شرحی مختصر بر احوالات امروز این دیار بگویم و نقدی بر اهالی این روستا داشته باشم.

 

 

دیاری که از سالیان دور و دراز تا به همین امروز آوازه نیکی در سرتاسر باشت و باوی داشته است.

 

آوازه ای از ایمان و اخلاق نیکو که خرد و درشت باانصاف بر آن مهر تایید می زنند.

 

دیاری که در آن انگورهای لذیذ و درختان انجیر و رودهای روان در کنار کوه‌های سرسبز و جشم اندازهای دیدنی، طبیعتی کم نظیر را رقم زده که نیازی به توصیف ندارد.

 

 

اما آنچه پس از گذشت سالیان دراز از عمر نیمدور دل بیداردلان این دیار و منطقه را به درد می آورد این است که این بهشت زیبا به دلایل مختلف روز به روز به زوال نزدیک تر می شود.

 

از هنگامی که مهاجرت اهالی این روستا به شهر شروع شد، جرقه ای بود برای آتشی که امروز گریبان گیر نیمدور است.

 

ما در منطقه از یک مقطع زمانی مهاجرت به شهر را در همه روستاها داشتیم و این امری طبیعی است و عیبی بر آن نیست.

 

 

ما امروز بسیاری از روستاهای باشت و باوی را میبینیم که مردمی که به شهر مهاجرت کرده بودند، امروز بخاطر رونق روستای خود و قطع نشدن پیوند با روستا و تفریح شخصی، خانه ها و کلبه های ویلایی متعددی را در روستا ساختند و تحرک و پویایی که پس از مهاجرت در روستاها کمرنگ شده بود را زنده کردند و تپش را در قلب دیار خود تندتر کردند و مانع خاموشی چراغ روستا شدند.

 

متاسفانه در نیمدور چنین نشد.
پس از مهاجرت ها ابتدا مشکل راه ارتباطی بود اما به مرور زمان راه ارتباطی به کندی بهبود یافت و رفت و آمد مقدور تر شد اما امروز تعداد بسیار کمی خانه در نیمدور وجود دارد و مشکل راه ارتباطی هم به طور کامل حل نشده.

 

سهل انگاری و کم محلی مسئولین مربوطه در طی این سالیان آشکار بوده.

 

یک یا دوسال پیش هم دکتر تاجگردون به همراه بعضی از اهالی بازدیدی از روستا داشتند که قول هایی داده شد از جمله تامین اعتبارات لازم.

 

اما گله من از ان دسته از اهالی نیمدور است که خدا رو شکر دستشان به دهنشان میرسد و می توانستند و می توانند قدمی هر چند کوتاه برای رونق و ابادی نیمدور بردارند اما با آمدن به شهر و ورود به تجارت عطای نیمدور را به لقایش بخشیدند و فراموش کردند خاک نیمدور در خطر است. خطری که قبل از مسئولین، بدست اهالی روستا قابل رفع است.

 

شاید کسی بگوید هر که توان مالی دارد اختیار خرجش هم با خودش است اما به خداوند سوگند در این راه مقدس پول و منفعت مطرح نیست.

 

متاسفانه این کم لطفی ها نمکی میشوند بر زخم عفونی این دیار.

 

به عقیده بنده لزومه آبادی در هر خاکی اتحاد و همدلی و دلسوزی اهالی است که بنده حقیر در میان اهالی نیمدور به چشم بصیرت هم همچین چیزی نمیبینم.

 

در پایان این هشدار را به اهالی نیمدور یعنی بزرگان و سروران خودم میدهم که شاید روزی برسد که از نیمدور تنها یک نام بماند و دیگر اغوشی نباشد که از التهاب شهر به ان پناه ببریم.

 

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران