تازه های سایت

12. اسفند 1395 - 9:10
جامعه امروزي ما چقدر نيازمند الگو و سبك مشي حضرت فاطمه زهرا(س)مي باشد؟
زندگي شخصي بعضي از ماها به سمت و سوي ديگري رفته و از اصالت زندگي و زندگي كردن افتاده و بنوعي بي سرسامان شده است هرچند داعيه مسلماني و شيعه فاطمه(س) داريم چرا كه زندگيمان بي روح، بدون لذت ودرظاهر زندگي اسلامي داريم وبا آن مباني زندگي اصيل در عمل فرسنگ ها فاصله داريم.

به نقل از پایگاه خبری باشت نیوز، سيدعباس اسدي زاده بيدك در مقاله ای نوشت: درعلوم شخصيت شناسي با در نظر گرفتن شرائط زمان ومكان، مقايسه دونفر امري پسنديده و شناخته شده و قابل دفاع مي باشد ودرتعريف شخصيت: به مجموعه اي از رفتار و تفكر بيروني يك فرد همراه با عوامل ژنتيكي را گويند و خود كلمه خصيت" يك مفهوم انتزاعي است يعني به يك ساختار و قالب گفته مي شود، از اين رهگذر دو شخصيت همتراز و همسو كه بنوعي آئينه يكديگر هستند مورد سنجش قرار ميگيرد و هميشه شخصيتها را براساس صفات ارزيابي مي كنند بعضي از اين شاخصها عبارتنداز: ويژگي فرد به فرد " ويژگي زندگي شخصي هر دو فرد و افكار و اعمال و رفتار يك فرد نسبت به فرد ديگر" از اين نگاه بمنظور رسيدن ذهن به موضوع" دو شخصيت حضرت زهرا(س) و حضرت مريم(ع) رابنا به بضاعت (نويسنده) و فهم بالاي مخاطب طبق احاديث و آيات قرآن مورد باز انديشي قرارمي گيرد و در اين قياس قصد و هدف برافول و سقوط نيست بلكه سنجش بينابيني دو شخصيت ممتاز با جايگاهشان مي باشد و رويكرد ارزيابي شخصيتهاي معصوم(مقدس) استثناء و با عالم زميني كاملا متفاوت است البته درمقايسه شخصيتي فردي(تيپ شناسي) از بابت تنزل و ارتقاء اجتماعي  هميشه رابطه معناداري وجود دارد.

 

 بااين مقدمه" مقايسه مقام واصالت هر دو بزرگوار كه رنگين كماني از عصمت و طهارت، عفت و پاكدامني، جمال و عفاف، منشاء تربيت خانواده همراه باعشق و عاطفه بادرك صحيح ازشرائط زمان ومكان بوده و دربين جامعه مسيحيت و اسلام براي هر دو بانو احترام خاصي قائل هستند چند ويژگي شاخص آن دو حضرت رابرمي شماريم:

 

الف-اصالت خانوادگي: حضرت مريم دختر حضرت عمران از خاندان نبوت است وهمين بس كه خداوند به احترام حضرت مريم ( ع) سوره مريم به نام خانواده اش نامگذاري كرده كه اين سوره مباركه، درشرافت و عظمت خانواده حضرت مريم(س) نازل شده و گذشته از سوره مريم درديگر آيات قرآن به خانواده حضرت مريم(ع) سخن به ميان آمده است درنقطه مقابل دراصالت و عظمت و شرافت حضرت زهرا(س)گذشته ازشان نزول سوره كوثروآيه هاي سوره انسان(هل اتي علي الانسان حين من الدهر) آيات19تا22سوره الرحمن(مرج البحرين يلتقيان...) آيه 33سوره احزاب(آيه تطهير: انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا) پروردگار عالم، منزلت اهل بيت رابا مقام پيامبر(س) آنقدررفيع وبالا بردو فرمود: قل لااسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي(سوره شوري آيه23) علامه اميني دركتاب الغدير به نقل از اسناد معتبر اهل تسنن بيان داشته كه منظور از (قربي) اهل بيت رسول مكرم اسلام مي باشد واين امرمعقول و منطقي و تربيتي ( روانشناسي اجتماعي )است كه اصالت و نجابت هرفرد به پدرومادرش برميگردد و در يك مقايسه نسب شناسي"پدرحضرت مريم(ع) جناب عمران(مقدس بود) كه آمده است قبل از تولد شدن حضرت مريم(س) عمران به رحمت خدا   مي رود ومادر حضرت مريم(حنه) همسر جناب عمران زني بسيار پرهيزگارو باعبادت بود در تاريخ ابن خلدون (ج1ص159 )آمده كه مادرحضرت مريم(س) حدود سي سال صاحب فرزند نمي شد تا اينكه اين خانم باعبادت باتضرع از خداوند باريتعالي درخواست كرد و از سرلطف الهي بعد از سي سال باردارشد(نكته وپيام آن" بعضي اززوجين براي فرزند دارشدن صبروحوصله وتوكلشان كم شده است) و به پاس قدرشناسي از خداوند نذركرد كه فرزند خود راخدمتگزار بيت المقدس به عنوان خادم بكاربگمارد و همين طور هم شد نذر خودرا ادا نمود اما درمقابل،پدرحضرت زهرا(س) محمدابن عبدالله(ص)خاتم پيامبران است ومادرش حضرت خديجه كه اولين زني بود كه به اسلام ايمان آورد و باشرافت تالحظه آخر دركناراسلام بود و خود پيامبر (ص) فرمود: دين اسلام به وسيله دوعامل استوار وپابرجا شد1- شمشيرحضرت علي(ع) ديگر اموال خديجه"  دربعضي از روايات درباره مقام حضرت خديجه اورا يكي از چهارزن بهشتي ياد كرده اند و مهمترين ويژگي منحصربفرد حضرت زهرا(س)نطفه آن از مائده بهشتي بود( همان ج 43 ص 28) و همچنين سخن گفتنش درشكم مادركه اينگونه ويژگي (ولادت)درباره هيچ شخصيتي اززنان مقدس نيامده است.

 

 2-تولد"ولادت حضرت مريم(ع) از سوي پروردگار بشارت داده شده كه از حضرت مريم(ع) فرزندي بنام عيسي(ع) متولد كه بيماران راشفا مي دهد و مرده گان را زنده مي كند اما ولادت حضرت زهرا(س) به طور مستقيم درزمان معراج پيامبر(با اهداءطعام بهشتي) خبرداده شد وخداوند خبرداد كه شكم حضرت خديجه ظرف امامت است (ان بطن امك كان للامامه)  ودريك قياس قرينه اي پدرحضرت مريم(ع) قبل از ولادت وفات كرد و مادرش او را نذر معبد كرد وسرپرستي او حضرت زكرياي پيامبر(شوهرخاله اش) بود درحاليكه ولي، سرپرست و مربي حضرت فاطمه(س) دركنار مادربزرگوارش، حضرت رسول خدا (ص) بود و...؟

 

3-نامگذاري: نامگذاري حضرت مريم توسط مادرش صورت گرفت(اني سميتهامريم) درحاليكه نام حضرت زهرا(س) ازجانب خدا تعيين شد و حضرت صادق(ع) فرمود : براي حضرت، نزد خدا نه اسم (فاطمه- صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، محدثه، راضيه، مرضيه  و زهرا) مي باشد و فاطمه" وصفي از مصدر(فطم) و در لغت عربي فطم جرا شدن رگويند و در معنا و تعابير فاطمه يعني جدا كننده (بهشت و جهنم) را گويند. امام رضا(ع) از اجدادش نقل مي كند، پيامبر(ص) خطاب به فاطمه فرمود: اي فاطمه آياميداني كه چرا"فاطمه"ناميده شده ايد،حضرت فرمود: شما بفرمائيد پيامبر(ص) فرمودند زيرا فاطمه و شيعيان فاطمه از آتش جهنم بازگرفته شده و به آتش نخواهند رفت.

 

گذشته ازنامگذاري " هردوبزرگوار درزيبايي ظاهري سرآمدبودند كه حضرت مريم زيباترين زنان است ( اجمل النساء)كه درروز قيامت خطاب به زناني كه ادعاي زيبايي مي كنند وزيبايي رابهانه گناه خودشان قرار مي دهند حضرت مريم نمونه ودرپاسخ به آنان گفته مي شود آيا شما از حضرت مريم زيباتر(قشنگتر)بوديد؟ ودرطرف مقابل مقام حضرت فاطمه(س) درقرآن به عنوان(كوكب دري) آمده است وموارد ديگري دررابطه شخصيت هردو بانوي بزرگوار(دكتربي آزار شيرازي) در مقايسه هردو بزرگوار سيزده مورد مقايسه كرده است و نتيجه اي كه در اينجا حاصل مي شود كه ذات پروردگار مقدس است اشخاص رابنا به اصالت و شخصيتشان قداست ميبخشد و در يك جمعبندي(مباني)سنجش مقدس بودن حضرات معصومين(ع) را از قرآن مجيد كه كلام وحي است استنباط مي توان كرداست ونكته حائزاهميت اين است كه وجود وشخصيت حضرت زهرا(س) دوجهي است (امروزه يكي از پارامترهاي اصلي براي بررسي وارزيابي افرادبكاربرده مي شود):يك وجه انتسابي(منسوب)به حصرت رسول نبي مكرم اسلام(ص)ومادرشريف وبزرگوارش خديجه2-وجه ديگر(اكتسابي)كسب معرفت وعلوم لازمه ازمحضر خاتم پيامبران و ولي زمان خويش حضرت علي(ع).

 

بااين پيشينه واصالت ومقام حضرت فاطمه(س)متاسفانه درصدراسلام با تعصبات جاهلانه و كينه ها به مقام قدسيه آن حضرت  چه جسارتهائي كه نشدوگذشته ازاينكه ظلم وكتمان به مقام صديقه طاهره روا داشتندباعث ايجاداختلاف وشكاف درمباني اعتقادي شد كه توضيح آن درصبروحوصله ومنظوراين تحليل نيست كه هدف ومنظور(نويسنده )شناخت جامعه فعلي(ايران اسلامي شيعي فاطمي)است كه علت ودرد از مسلماني و عدم شناخت ما از فضايل وحضرت فاطمه (س) درزندگي شخصي اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي، عبادي و معنوي است كه اين شناخت بعضا فقط درسطح علماء حوزوي،اساتيدي خاص وعده اي ازسادات ديده مي شود درحاليكه دربطن جامعه مسلمان شيعي كمرنگ وضعيف است  البته شناخت ودرك ويژگي حضرت صديقه طاهره(س) درفهم و درك هركسي نيست وبايد به اهلش سپرده شود به عنوان مثال حضرت فاطمه (حجت الهر) است كه بايد شخصيتهاي فاضل واهل علم اين صفت راتوضيح وبيان كنند كه علت حجت بودن حضرت زهرا(س) براي پيروانش چيست كه يك امراعتقادي و اصولي داريم كه( فعل، قول و عمل) معصوم حجت است كه همه اين تعابيرومضامين درمقام حضرت فاطمه(س) صدق و خلاصه مي شود كه بعد از رحلت نبي مكرم اسلام حضرت محمد (ص) به مقام حضرت زهرا(س)اعتناكه نكردند هيچ ،بلكه باشناختي كه از خانواده و اصالت آن حضرت داشتند برعكس عمل كردندكه دلائل مهم وعمده آن عبارتنداز:1- دنياطلبي" يعني دنيارا به آخرت معامله و ثمن بخشي كردند2- بنا به شجره طيبه تابناك حضرت زهرا(س) با بذركينه وفتنه حق آن حضرت راهم كتمان و هم غصب كردند3- .ديگران براي رسيدن به حكومت غصبي باتبليغات وتطميع هم ترور شخصيتي و هم ترور جاني  آن حضرت راعملي كردند4- باتوجه به كينه و عقده گشايي كه از همسر والامقام حضرت زهرا(س) جانشين بحق پيامبر(ص) يعني اميربيان وكلام حضرت علي(ع)داشتند كه مبداء ومنشاء آن از(عايشه) بود قدرشناسي كه نكردند با بدعت وفرافكني بذر نفاق واختلاف ريخته شد و جاي تامل است كه مسيحيت به مقام حضرت مريم (س)از روز اول تاكنون احترام ويژه قائل بودندوهستنداما مسلمانان ازروزاول تاكنون به مقام حضرت زهرا(س)چقدر؟؟ يا اينكه مسيحيت به حضرت مريم(ع)چقدرشناخت دارند وازاهداف آن تبعيت وپايبندهستندوجامعه مسلمان شيعي فاطمي چقدربه حضرت زهرا(س)اقتداء والگوبرداري مي كنندچرا؟؟

 

شخصيت (مقام) وجايگاه رفيع حضرت زهرا(س)اززبان ائمه(ع):

امام صادق (ع) مي فرمايد: فاطمه (س) سرور زنان جهانيان از اولين تاآخرين است.

امام صادق (ع) مي فرمايد: به راستي اگر اميرالمومنين (ع) فاطمه (س) رابه ازدواج خود درنياورده بود تاروز قيامت برروي زمين ازآدم تا پس ازآدم براي فاطمه (س) همتايي نبود.

حضرت علي (ع) مي فرمايد: سوگند به خدا كه فاطمه (س) هيچگاه مراخشمگين نكرد و درهيچ كاري ازمن سرپيچي نكرد وهروقت من به فاطمه نگاه مي كردم غم و اندوه از من زدوده مي شد(بهترين سبك والگو براي جامعه مردان زنان درناملايمات زندگي)

پيامبر(ص) فرمود : هركس فاطمه(س) دخترم رادوست بدارد دربهشت بامن است و هركس بااودشمني ورزد درآتش دوزخ است؟؟  (تمام آفرينش پايبندش پيامبرخم شدوبوسيددستش)

حضرت زهرا(س) از پدربزرگوارشان مي پرسد؟ آيا من بهترم يامريم؟ رسول خدا(ص) هم جواب مي دهد تودرميان قوم و امت اسلامي بهترين هستي ومريم درميان قوم خود (يا ابه انا خيرام مريم: فقال رسول الهد: انت في قومك ومريم في قومه( همان ج 43 ص 77).

بااين سوابق وشجره طيبه" بعد از رحلت حضرت رسول اكرم(ص) برسرخلافت و مقام رياست طلبي دنيا كه ديگران نه شايسته و لياقت آن داشتند ونه حقي داشتند آنچه نبايد مي كردند انجام دادندونتيجه آن ظلم وخطاي بزرگ، اختلاف درحق بشريت واسلام بوده ودردناكتردرجامعه شيعي مسلمان امروزه نه بخاطر حب رياست و جاه طلبي بلكه بخاطرعدم شناخت فاصله زيادي با اهداف وآرمان ومنش حضرت زهرا(س) داريم وهنوز اين مظلوميت آن بانوي مكرم درجامعه فاطمي وعلوي مشهود است.

 

بايدتحسين وتقديركرد ازوعاظ وعلما(مراجع عظام) وصاحبان مجالس روضه (حذف افراط و تفريط) در نكوداشت مقام حضرت زهرا(س)كه ازفضائل ومناقب آن حضرت درجامعه نشروتبليغ وتبين مي نمايند وهمچنين درسطح عالي، نظام بمنظورتكريم وتعظيم به مقام حضرت صديقه طاهره (ولادت وشهادت)بخصوص شهادتش را تعطيل رسمي دردستوركارقرارواعلام نمودند كه اين گام مثبت وبي سابقه بوده كه بعداززمان حيات وشهادت حضرت زهرا(س) اين بزرگترين اقدام جامعه(ايران) اسلامي فاطمي است واينجا يك نقدي وارداست كه بيشتردرمجالس ومحافل به بيان مصائب حضرت پرداخته مي شود لكن بايد دركنارگفتن آن همه جسارتهاوبي مهريها كه به عزيزترين ميوه جان پيامبر(ص)درآن زمان نفاق شد" انتظارمي رود اخلاقيات،نقش خلاقيت مديريتي خانواده وعملكرد وظائف محوله ازاقدام تاعمل حضرت صديقه راتبين وترويج دادو صدالبته بايد فرهنگ شناخت حضرت زهرا(س) درجامعه از خانواده ونسل شيعي توسط معلمين ، عالمان، رسانه هاي نوشتاري، گفتاري ، ديداري وشنيداري و... درجامعه بهينه شود وبه اين سئوال كه ما جامعه شيعي كه ادعاي شيعه علوي داريم: اولاً چقدراز مقام آن بزرگواران آشنا هستيم ديگراينكه از اهداف وكمالات آنان چقدر درزندگي اجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي و...بكارميگيريم مثل بقيه ديگراديان كه الگوي زندگي شخصي واجتماعيشان قريب به اتفاق از بزرگان دينشان الگووسرچشمه ميگيرد؟؟

 

حال بايد چكاركردوعلت چيست وراهبرد وراهكاركجاست؟

علت عدم نشناختن حضرت زهرا(س) دلائل زيادي مي تواند داشته باشد يكي از آن دلائل، آنقدرزندگي روز مره دنياگريبانگيرمان شده(دنياطلبي) كه ديگرفرصت واجازه پيدانكرديم  به تحقيق ومطالعه و شناخت نسبي ازمعصومين بخصوص حضرت زهرا(س) روي بياوريم درصورتيكه اگردرهمين زندگي عادي روزمره به منش ،مشي و زندگي حضرت زهرا(س) مراجعه كنيم خيلي از مناقشات و نزاع ها وناملايمات و آسيبهاي زندگي بعضي از خانواده ها كه نه زندگي اسلامي ونه زندگي غربي است(درزندگي غربي، بظاهرهمه مولفه هاي زندگي وجود دارد ولي طراوت(شادابي وشيريني زندگي ندارند) رفع و فتق مي شود چون درزندگي شخصي حضرت زهرا(س) بغيرازقداست وجنبه معنوي خانواده اش زندگي اجتماعي و روانشناسي زندگي به معناي واقعي كلمه معنا پيدا كرده (همسرداري،تربيت فرزندان،صبروبردباري، آرامش و هماهنگي نظام خانواده) مصداق عملي و عيني پيداكرده ودرعين حاليكه سرورزنان عالم هستي بودوباناملايمات اقتصادي واجتماعي كه ازناحيه ديگران؟؟ مواجه بود،مكلف ومقيد بودن به تمام امورزندگي زناشوئي وخانه داري يكي ازبارزترين شاخص اين بانوگرامي اسلام است وبه آن جامعه عمل پوشاند وجاي سئوال است چنددرصد اززنان جامعه ما اينگونه ازحضرت زهرا(س)تبعيت والگوپذيري دارند گرچه منكر وجود تعداد محدود از زنان فهيم كه سبك و سياق حضرت را عملي كردند نيستم ولي قضاوت و مقايسه (جامعه زنان ايران اسلامي) با رعايت اصل درك متقابل مرد از زن و بالعكس باشماست و بدانيم غير از اين نيست كه زندگي شخصي بعضي از ماها به سمت و سوي ديگري رفته و از اصالت زندگي و زندگي كردن افتاده و بنوعي بي سرسامان شده است هرچند داعيه مسلماني و شيعه فاطمه(س)  داريم چرا كه زندگيمان بي روح، بدون لذت ودرظاهر زندگي اسلامي داريم وبا آن مباني زندگي اصيل در عمل فرسنگ ها فاصله داريم.

 

راهبرد و توصيه اين است كه براي برون رفت ازاين نوع زندگي آشفته وباري به هرجهت، بايد به مباني زندگي بزرگان دين ازجمله حضرت زهرا(س) برگرديم و مراجعه كنيم كه به جرس قاطع ميتوان گفت باهمه پيشرفت علم وتكنولولژي زندگي، با برگشت به اين اصل مباني دوام وبقاءنظام خانواده تحكيم مي بخشد ودرادامه زندگي لذت منطقي بيشترنصيبمان مي گرددكه يك اصل علمي اجتماعي است كه باتحكيم بنيادخانواده ديگرنهادهاوبنيادهااجتماعي واقتصادي وفرهنگي ومعنوي  كمتر آسيب مي بينند و در نهايت اضمحلال نظام اجتماعي را كمتر مشاهده خواهيم كرد" به شرطها وشروطها وان من شروطها:اطاعت پذيري،صبروبردباري دربرابربي مهريها و ناملايمات (زندگي و ديگران)،ساده زيستن، قانع بودن (قناعت)، ولايت پذيري در خانواده وجامعه(تحميلي وتحكيمي نباشد)، نگه داشتن حجب وحياء درعين داشتن جمال وزيبائي (حجاب وعفاف مردوزن)، اقتصادي زندگي كردن باداشتن همه امكانات (پرهيز از تشريفات و تجملات زائد)، اصل تكريم خانواده (حفظ نگه داشتن حرمت اعضاء خانواده كه متاسفانه امروزه كمرنگ شده)، درك صحيح ومتقابل مرد از زن و زن از مرد در تمام امورات زندگي، كنار آمدن با مشكلات و شرائط زندگي(اصل بردباري) حذف نگاه احساساتي به جامعه و خانواده (درهمه امورمنطق عقل وخردحاكم باشد) لكن براي روان سازي چرخ امورات يك جامعه بخصوص خانواده كه مهمترين بناوبنيادهرجامعه (اسلامي) است استفاده كردن ازروغن وخميرمايه اين مباني بي نظيردرهمه شرائط ونبودهركدام ازاين مولفه ها، پازل زندگي را ناقص وپاشنه حركت زندگي شخصي واجتماعي راكند ميكند وهركجا لنگ ودرجازديم ازدوحال خارج نيست: يا اينكه ازمدل والگوي مباني اعتقادي استفاده نكرديم ويا اينكه ازمدل والگوي (غربي) غيراسلامي استفاده كرديم كه الگو و پازل غربي كه براي جامعه خودشان مبارك ونسخه آن پيچيده شده اما متاسفانه به خرد جامعه ما داده شده(آگاهانه وناآگاهانه) كه در اين زمينه هم جامعه وهم خانواده متحمل خسارت جبران ناپذيري شده است چونكه پذيرش الگو غربي در جامعه اعتقادي بامباني قوي جائي نداردنتيجه اش نابساماني وناهنجاريهاي كه شاهدآن هستيم ونبايد تعجب كرد چرا كه يا كوتاهي كرديم و يابي تفاوت شده ايم بعنوان مثال در خانواده اي كه پدر و مادر داري سابقه و مباني اعتقادي قوي هستند اما فرزند(دختر، پسر) ازلحاظ تيپ، پوشش ظاهري و نوع گفتمان و عملكردمتفاوت و كلا زاويه گرفته اند چرا؟؟؟ غرب بيشتر در اين زمينه وقت و هزينه كرده و درصدد ضربه زدن به جامعه ونظام خانواده بوده و بدون تعارف خيلي ازجاها هم موفق شده وهم نتيجه گرفته است (هشدار رهبرمعظم انقلاب"شبيخون فرهنگي و تهاجم فرهنگي) نتيجه گيري"1-ازسوي متوليان امر، مهندسي وعملياتي كردن سيره وسبك زندگي اجتماعي وشخصي بزرگان دين بدور از شعارزده و تحميلي و تحكيمي2-الگوبرداري اززندگي شخصيتهاي معنوي ومذهبي معاصر كه برگرفته ازمباني و زندگي ائمه بودند نمونه بارز و عيني مثل مدل زندگي حضرت امام خميني(ره)كه درلبنان (بيروت) ضمن دوري ازخانواده با آن شرائط وجو حاكم(داخلي وخارجي) دريك نامه محبت آميز همراه باعشق به همسرمحترمشان(صحيفه امام جلد21ص2)آمده"تصدقت شوم،الهي قربانت شوم دراين مدت.......و صد حيف كه محبوب عزيزم همراه نيست كه منظره عالي بدل بچسبد) بعنوان شاهدي براين ادعا كه يك رهبرمبارزسياسي جامعه اصل تكريم به خانواده (همسرشان)را با هيچ چيزي عوض نمي كند و اين نامه يك تابلو الگو براي مردان مي تواند باشد گرچه قياس مع الفارق است كه بايد نوع الگو در سطح پائين تري باهمان نگاه (كپي برداري) درامور زندگي ومديريتي بتناسب خانواده وجامعه بهينه شود3-رعايت كردن مباني زندگي ومديريتي توسط كساني كه داعيه فرهنگ فاطمي و علوي دارند در هر پست و مقام و لباس مقدس و جايگاهي و صاحب مجلس باشد بويژه سلسله سادات (سادات بابقيه افراد هيچ فرقي نمي كند منتها بخاطر انتساب(منسوب)به صديقه طاهره (ع) انتظار بيشتري مي رود كه بايد اينگونه باشد"از قديم گفته اند حرمت امامزاده رابايدمتولي نگه داشت) چرا كه اين به مثابه آئينه تمام نمائي براي ديگران است بخصوص نسل جوان كه هم دنبال تقليد شرعي و هم دنبال الگو برداري هستند4-بيس وپايگذاري مناسب نسل جوان كه در شرف تشكيل خانواده و امور خدمتي هستند از الگو و پارامترهاي مباني اعتقادي بنابه شناختي كه از ظرفيت و توانمنندي خود سراغ دارند و روحيه تجدد و استقلال طلبي (جوان) باهمان مباني اعتقادي اضافه شود (دانشمند غيرمسلمان(كاتوليك) بوليوي بنام خوئن كارلوس" مباني و گفتمان حضرت علي (ع) را با تدريس در سطح دانشگاه عالي در دستور كار و امور اداري و توصيه اي براي حكمرانان و دارندگان منسب حكومت  قرارداده است )5-بايد ازسوي نهادهاي مدني اسلامي ،متوليان امروكارشناسان حقوقي خانواده آسيب شناسي شودكه چرا فرآيند زندگي نسلهاي قديمي زنان ومردان بصورت شكلي تغيركرده يعني با وجود پيشرفتهاي رفاهي زندگي ولي از اصالت زندگي بيگانه شديم نمونه اش بحث وجدلهاي خانواده و...؟؟6- دوري جستن ازچشم به هم چشميها و تشريفات زائد و دخالتهاي بجيا ديگران (استفاده از نصيحتهاي خيرخواهانه بزرگان باتجربه) فرآيند زندگي (قبل وحين بعدازدواج) كه هيچ مباني شرعي و منطقي و عقلي ندارد!

 

درپايان بضاعت نويسنده همين مقدار درك و فهم از درياي بيكران معرفتي مقام صديقه طاهره يعني حضرت فاطمه زهرا(س) بوده كه از آن حضرت تمسك و اجازه گرفته و دهه فاطميه را بهانه قرارده براي ارائه اين مطالب" اميداست مورد قبول و عفو و تفقد آن حضرت واقع شده باشد و از محضر و منظر اديبان و صاحبان انديشه علوي و فاطمي پوزش ميطلبم بخاطر اطاله كلام و ايرادات و نواقصات ادبي و نگارشي!

 

         هركه با زهراست احساس سخاوت مي كند       هركه شديكبارسائل  كم كم عادت مي كند

        مرتضي  بر فاطمه  يا فاطمه   بر مرتضي             مرتضي مي ايستد و زهرا قيامت مي كند

                                              ياوجيهه عندالله اشفعي لنا عندالله

                                       سيدعباس اسدي زاده بيدك/فاطميه 1395

 

نظرات کاربران