تازه های سایت

25. خرداد 1397 - 16:21
شهدایی که ساواک شبانه آنها را دفن کرد را بیشتر بشناسید
پس از حادثه فیضیه و قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، عده ای از متدینین و چهره های موجه بازار تهران به این نتیجه رسیدند که مبارزه سیاسی با رژیم شاه بی فایده است و باید برای براندازی آن فکری کرد و تنها راه آن نیز اقدام مسلحانه علیه رژیم و عناصر اصلی آن است.

به گزارش پایگاه خبری باشت نیوز؛ پس از حادثه فیضیه و قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، عده ای از متدینین و چهره های موجه بازار تهران به این نتیجه رسیدند که مبارزه سیاسی با رژیم شاه بی فایده است و باید برای براندازی آن فکری کرد و تنها راه آن نیز اقدام مسلحانه علیه رژیم و عناصر اصلی آن است.

هیئت های مؤتلفه اسلامی

لذا تعدادی از این افراد دست به ترکیب و تلفیق شش هیئت مذهبی مهم و دارای گرایش سیاسی از میان هیئتهای عزاداری سنتی تهران زدند که نتیجه آن، پدید آمدن *هیئت های مؤتلفه اسلامی* بود. اکثر اعضای این هیئت ها از مقلدان حضرت امام خمینی (ره) بودند، و وجه مشترک آنها نیز پذیرش اسلام به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی و رهبری و مرجعیت امام خمینی (ره) بود. در پی اعتراض حضرت امام  به تصویب لایحه کاپیتولاسیون در ۲۱ مهر ۴۳ در مجلس، که اعتراضات مردمی و بسیاری از دیگر روحانیون معروف را به همراه داشت،  ایشان به ترکیه و سپس نجف، تبعید شدند و یاران مؤتلفه، پس از کسب اجازه از شورای روحانیت مراجع جهت اقدام به اجرای حکم شرع، تصمیم به ترور انقلابی حسنعلی منصور نخست وزیر سر سپرده شاه گرفتند.
 
حسنعلی منصور برای تصویب و اجرای قانون ننگین کاپیتولاسیون تلاش زیادی از خود نشان داد و فریاد حق خواهی امام خمینی (ره) در اعتراض به این قانون را با تبعید آن حضرت به ترکیه پاسخ گفت.
 
پنجشنبه اول بهمن ۱۳۴۳، ساعت ده صبح وقتی حسنعلی منصور میخواست لایحه اخذ قرارداد فی مابین شرکت ملی نفت ایران با چند شرکت آمریکائی و اروپائی را به مجلس وقت تقدیم کند توسط محمد بخارائی از اعضای موتلفه اسلامی هدف ۵ گلوله قرار گرفت و کشته شد.
 
با اعدام انقلابی منصور، محمد بخارایی عامل اعدام  به دست مأموران ساواک افتاد و سپس دیگر یارانش نیز دستگیر شدند. پس از مدتی، رژیم پهلوی در یک دادگاه فرمایشی اعضای این گروه را به اعدام و زندان طولانی مدت محکوم کرد: محمد بخارائی ( اعدام ) ٓ مرتضی نیکخواه ( اعدام ) ٓ رضا صفار هرندی ( اعدام ) ٓ حاج صادق امانی ( اعدام ) ٓ حاج مهدی عراقی ( حبس ابد ) و حبیب ا ٦ عسگری اولادی (حبس ابد) و نیز سید علی اندرزگو بطور غیابی به اعدام محکوم شد ولی متواری گشت تا ۲ شهریور ۵۷ که در یک درگیری مسلحانه با نیروهای ساواک در تهران به شهادت رسید.
 
شهید صادق امانی در دادگاه دلاورانه از خود و راهی که در پیش گرفته بود دفاع کرد و با اشاره به حوادث خونین ۱۵ خرداد ۴۲ گفت: *ما با بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این مسئله از لوله تفنگ می تواند خارج شود*.
سرانجام در روز ۲۶ خرداد ۱۳۴۴ حکم اعدام محمدصادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیک نژاد و رضا صفارهرندی چهار تن از اعضای هیات های موتلفه اسلامی به اجرا گذاشته شد. اتهام این افراد شرکت در ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت در اول بهمن ۴۳ بود.

 

تشکیلات موتلفه "حجت شرعی" خود را از ولی فقیه زمان اخذ می کرد

اسدالله بادامچیان در کتاب «آشنایی با جمعیت موتلفه اسلامی» می نویسد: «از آنجا که تشکیلات موتلفه "حجت شرعی" خود را از ولی فقیه زمان اخذ می کرد، در تشکیل گروه مسلح نیز موافقت امام را جلب کردند. البته در آغاز، امام تمایلی نداشتند و گفته بودند «وظایف شما سنگین است و باید درست انجام شود، دیگران هستند»، ولی پس از مذاکره، اجازه تشکیل گروه مسلح موتلفه را دادند، به شرطی که از جایی اسلحه نگیرد، مگر اینکه بخرد و خودش هم درصدد ساخت سلاح های گرم برآید.»
 
شاخه نظامی موتلفه در ایام پس از آزادی امام تا سخنرانی ایشان در چهارم آبان 43 علیه لایحه کاپیتولاسیون ظاهراً به آموزش های نظامی، تدارک ابزار و وسایل و جذب نیروی جوان مشغول بود و در این میان حاج صادق امانی نقش مهمی برعهده داشت و شاخه نظامی موتلفه را رهبری می کرد.
 

روایت ترور منصور توسط موتلفه

در پی تبعید امام و بعد از کش و قوس های فراوان سرانجام تصمیم شاخه نظامی موتلفه برای ترور نخست وزیر وقت قطعی شد. اینچنین بود که اول بهمن ماه و زمانی که حسنعلی منصور برای شرکت در مجلس شورای ملی به بهارستان می رفت، محمد بخارایی در ضلع جنوب شرقی و نیک نژاد در ضلع جنوب غربی و هرندی در ضلع شمال شرقی و صادق امانی 19ساله در ضلع شمال غربی ایستادند.
 
زمانی که ماشین منصور با اسکورت وارد میدان شد، بخارایی خیلی عادی به طرف مجلس حرکت کرد و نامه ای که در دست داشت به طرف منصور گرفت و در همین زمان با اسلحه ای که در زیر نامه پنهان بود وی را مورد هدف پنج گلوله قرار داد و به صدارت 314 روزه منصور خاتمه داد.
 
وی در هنگام فرار در مقابل مسجد سپهسالار به زمین خورد و در همان مکان توسط مأموران رژیم دستگیر شد. او در طول مدت بازجویی سخنی نگفت اما با استفاده از آدرسی که در جیب داشت نیروهای امنیتی توانستند یارانش را دستگیر کند.
 
طبق تصمیم دادگاه محمد بخارایی، مرتضی نیکخواه، رضا صفارهرندی و صادق امانی به اعدام محکوم شدند، مهدی عراقی و حبیب الله عسگراولادی حبس ابد گرفتند و سیدعلی اندرزگو نیز به طور غیابی به اعدام محکوم شد. تعدادی از اعضا نیز به 15 سال حبس محکوم شدند که پس از تحمل 13 سال در بهمن 55 با 66 نفر دیگر از زندان آزاد شدند. اعضای شاخه نظامی موتلفه در پی ترور های دیگر بودند که موفق به انجام این کار نشدند. مشی این گروه نشان می داد کاملا متاثر از روش های فداییان اسلام بودند. سرانجام ساعت یک بامداد بیست و ششم خرداد سال 1344 دو جیپ به همراه چهار کامیون پلیس، چهار عضو موتلفه یعنی بخارایی، نیک نژاد، امانی و صفارهرندی را از زندان موقت به لشگر دو زرهی عشرت آباد برده و حکم اعدام را اجرا کردند.
 

اعضای تیم ترور چه کسانی بودند؟

یکی از اعضای اصلی تیم ترور منصور، محمد صادق امانی همدانی بود. وی که از کسبه بازار تهران بود، بنا بر نقل حاج مهدی عراقی «خودش یک مجتهد بود و قریب به شش هزار حدیث از حفظ بود و همچنین مربی اخلاق بود، درس اخلاق داشت، بچه های زیادی از شاگردانش بودند که روزهای جمعه به خصوص به آن ها درس اخلاق می داد.» صادق امانی در گروه شیعیان فعالیت داشت و پس از آن به همراه جمعی از یاران اقدام به تاسیس موتلفه اسلامی کرد و پس از مدتی رهبری شاخه نظامی موتلفه را برعهده گرفت و طراح عملیات بدر در اجرای حکم درباره حسنعلی منصور بود. وی پس از کشته شدن منصور، تحت تعقیب قرار گرفت و پس از 10 روز یعنی روز یازدهم بهمن ماه 1343 در منزل ابوالقاسم رضوی فرد دستگیر و به دنبال حکم دادگاه نظامی شاه به همراه بخارایی، نیک نژاد، صفارهرندی به شهادت رسید. وی در تربیت شاگردانی از جمله اندرزگو، بخارایی، نیک نژاد و صفارهرندی کوشید.
 
 
محمد بخارایی یکی دیگر از اعضای گروه در جلسات حاج شیخ علی اصغر هرندی با اسلام و افکار روشنفکرانه در نهضت امام آشنا شد. با آغاز نهضت امام خمینی، بخارایی و هرندی با موتلفه اسلامی آشنا شدند و شهید عراقی، آن ها را برای جهاد مسلحانه شایسته یافت و آنان را با امانی مرتبط ساخت. امانی تحولی نو در روحیه آن ها پدید آورد و شرکت در دوره های تمرین مسلحانه روابط آن ها را مستحکم کرد. او در عملیات بدر برای کشتن حسنعلی منصور نقش ویژه ای داشت و پس از شلیک به طرف منصور، از صحنه بیرون آمد ولی با لغزیدن پای او در جلو مسجد سپهسالار سابق به زمین افتاد و دستگیر شد.
 
 
رضا صفارهرندی در مسجد برادرش در امر تبلیغ دین و ارتباط با نوجوانان و کشاندن آن ها به راه دین فعال بود. در همین رابطه با محمد بخارایی و نیک نژاد آشنا شد و با آن ها درباره مسائل اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر کار می کرد. با شروع نهضت امام او و یارانش، با موتلفه اسلامی آشنا شدند و به اقدامات مسلحانه روی آوردند. هرندی روز عملیات اعدام انقلابی منصور پشتیبان بخارایی بود و توانست پس از پایان عملیات از صحنه بیرون آید ولی وقتی که می خواست وسایلش را از خانه بردارد و به اتفاق نیک نژاد زندگی مخفی را آغاز کند، دستگیر شد.
 

مرتضی نیک نژاد با آشنایی با بخارایی، جمعی صمیمی تشکیل دادند و از همین جمع با موتلفه اسلامی آشنا شدند. وی در جریان عملیات بدر نفر دوم عملیات و پشتیبانی کننده بخارایی بود که پس از اینکه بخارایی، منصور را ترور کرد چند تیر شلیک کرد که ماموران امنیتی را از توجه به بخارایی منصرف سازد. این گلوله ها به ناودان مجلس و شیشه اتومبیل بنزی که منصور را در آن انداخته و به بیمارستان می بردند اصابت کرد و شیشه جلو بنز را نیز از بین برد. وی از صحنه عملیات خارج شد ولی به همراه صفارهرندی دستگیر شد.

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران