29. آبان 1393 - 20:35
کدام جملات نکونام بار «حقوقی» داشتند؟
بخش‌هایی از مصاحبه مفصل نکونام علیه قلعه‌نویی بار حقوقی داشتند که سرمربی استقلال بر مبنای همان‌ها از کاپیتان تیم ملی شکایت کرد

به گزارش خامی، به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا بخش‌هایی از مصاحبه مفصل نکونام علیه قلعه‌نویی بار حقوقی داشتند که سرمربی استقلال بر مبنای همان‌ها از کاپیتان تیم ملی شکایت کرد. حالا باید نکونام این ادعاها را ثابت کند؛ آنچه برای بعضی‌شان به سختی مدرک پیدا می‌شود. مثلا شادی بعد از باخت استقلال در داربی؛ شاهد نکونام برای چین ادعای کیست؟ بخوانید:

- به نظر من مافیا در فوتبال ایران وجود دارد. هنوز هست و دارند ریشه فوتبال ایران را می‌زنند. این‌ها جرأت ندارند حرف‌شان را بزنند. شما به ادبیات‌شان نگاه کنید؛ چطور به خبرنگاران توهین می‌کنند؟ چطور به طرفداران توهین می‌کنند؟ چطور در رختکن به بازیکن فحش‌های آنچنانی می‌دهند؟ تفریح‌شان شده نشستن در گوشه زمین تمرینی و پشت این و آن حرف زدن. واقعاً برای این افراد متأسفم. دوست ندارم این حرف‌ها را بزنم ولی وقتی می‌بینم دارند استقلال را با این حرف‌های کوچک می‌کنند، حرصم می‌گیرد. قلبم درد می‌گیرد وقتی می‌بینم هوادار اجازه ندارد حرفش را بزند چون تا چیزی بگوید، او را می‌گیرند و به رختکن می‌برند تا زیر چشمش را کبود کنند.

- به‌فرد دلال نزدیک آقایان گفتم حقش را خورده‌ای، باید پولش را بدهی. جوابش می‌دانید چه بود؟ این هفته او را بازی می‌دهیم! نشان به آن نشان که حتی در اتاق 151 هتل المپیک که اتاق خود آقای سرمربی بود، سه نفره یعنی من، آن بازیکن جوان و دوست آقایان نشستیم و صحبت کردیم. او خیلی مطمئن گفت فردا بازی می‌کنی! من گفتم این ظلم است. او درست تمرین نکرده. مدتی است نیمکت‌نشین است و نباید بازی کند. ولی گفت دیر شده و من گفته‌ام که باید بازی کند و بازی می‌کند. فردا دیدم حرف‌های او کاملاً درست است و آن بازیکن جوان در ترکیب بود. از آن به بعد شد سوگلی آقایان ولی دوباره زود از چشم‌شان افتاد، چون به من چیزهایی را گفته بود که نباید می‌گفت. من فقط یک سؤال دارم. چطور سرمربی‌ای که ادعایش می‌شود قدرت دارد و جلوی همه می‌ایستد، با حرف‌های یک دلال بازیکن را از ترکیب بیرون می‌گذارد یا او را وارد ترکیب می‌کند؟!

- مشکل من با استقلال از جایی شروع شد که در رشت، جلوی دوستان آقایان ایستادم و جواب‌شان را طوری دادم که دیگر سراغم نیایند. فکر کرده بودند من هم مثل دیگر بازیکنان هستم. این آقا پیش من آمد و گفت یک سیم کارت به من بده! یادم هست بازی با داماش بود که در نهایت باختیم. به او گفتم به چه جرأتی چنین خواسته‌ای داری. از همان روز پیش مربی محبوب‌شان که دستشان را باز گذاشته بود، رفتند و هرچه توانستند زیر آبم را زدند.

- آقایان در جلسه‌ای گفته بودند ما دو تا هافبک داریم و اگر نکونام هم برود، تیم قهرمان می‌شود. گفتند اصلاً نیازی به او نداریم و رضایتنامه‌‌اش را بدهید.

- در جلسه گفتند برو ولی در مصاحبه‌ها چیز دیگری می‌گفتند چون شجاعت نداشتند، جرأت نداشتند، عادت کرده‌اند دروغ بگویند. همان موقع تیم در صدر جدول بود و من مجبور شدم به کویت بروم، به لیگی که همه می‌دانند چقدر ضعیف بود. مجبور بودم چون گفتند برو. بعد آدم‌هایشان جو‌سازی کردند که نکونام به خاطر پول رفته است. آخر چقدر دروغ؟ چقدر ریاکاری؟ شما اصلاً به آخرت اعتقاد دارید؟ می‌دانید باید جواب این حرف‌هایتان را بدهید؟

- من فقط یک موردش را به شما بگویم. بازیکن تیم یک روز قبل از بازی با تراکتورسازی ترکیب تیم را می‌دانست و به من گفت که فردا بازی نمی‌کنی! او از کجا ترکیب را می‌دانست؟ نشان به آن نشان که در یک قهوه‌خانه در فرحزاد ترکیب را به او گفته بودند!

- هرکس علیه آقایان بنویسد می‌شود اجنبی‌پرست اما به نفع‌شان بنویسد می‌شود آدم خوب. با یک دلال پیش یک آدم معروف رفتند برای آنکه به تیم‌ملی برسند.

 

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران