به گزارش خامی،

یاد باد آن روزگاران یاد باد........

یاد جنگ بخیر که مدینه اهل البلا بود

یاد جبهه بخیر که آوردگاه دلیر مردانی بی ادعا شد و استواری و استقامت را برایمان ترجمان بود

یاد لباسهایی بخیر که از بس عزیز بودند، خداوند آنان را به رنگ زمین آفرید

یاد گلوله بخیر که زبده ترین رزمندگان، چه زیبا و دقیق بر پیشانی دشمن نشانه میرفتند

یاد پلاک بخیر که شماره پرواز به سوی معبود بود

یاد مین بخیر که سکوی پرتاب الی الله بود

یاد خمپاره بخیر که پر از کادو بود برای دشمن

یاد پوتین بخیر که استواری گامهای بسیجیان را بر خاک جبهه نقش می زد

یاد چفیه یه خیر که نشانه زهد بود و برآورنده تمام نیازها

یاد غنایم جنگی بخیر که در اوج رشادت به دست بچه بسیجی ها می افتاد و دشمن زبون با بجای گذاشتن آن فرار را بر قرار ترجیح می داد

یاد آمبولانس بخیرکه صدای آژیر و شیشه های گِل گرفته اش جانی دوباره به جبهه می بخشید

یاد امدادگر بخیر که مرهم آلام رزمندگان بود

یادتدارکات بخیر که حیران ازخودگذشتگی عباس گونه رزمندگان می شد

یادکلاه بخیر که نگهبان دنیایی ازمعنا و تفکر الهی بود

یادلباسهای سبز سپاه بخیر که از استقامت انان بهار انقلاب سبز ماند

یاد پلنگی های ارتش بخیر که ترجمان دلیری های ناب بود

یاد روحانیت بخیر که نماز ظهر عاشورا را بارها و بارها به پا میکرد

یادفرمانده بخیر که جلودار و خط شکن بود

یاد لشکر بخیر که چیدمان انسانهای آسمانی بود

یاد فانسخه بخیر که کمر همت رزمندگان را محکم میکرد

یادپیشانی بند بخیر که بر سرزمین سجده ها جا خوش کرده بود

یاد تاول های شیمیایی بخیر که گنجی از استقامت و ایثار بود

یاددستانی بخیر که قطع شدند و به ابولفضل عباس(ع) پیوستند

یاد پایی بخیر که جا نماند و قبل از مرگ به بهشت قدم گذاشت

یاد کمرهایی بخیر که استوارتر از سرو مقتدرانه بر صندلی چرخدار تکیه زدند

یاد ریه هایی بخیر که همدم همیشگی انان کپسول اکسیژن شد

یاد تخریب چی بخیر که حصار دنیوی را فرو می ریخت

یاد سنگر بخیر که مفصل ترین میهمانی اشک و خلوص را بدون خرجهای کلان ترتیب میداد

یاد قمقمه بخیر که آب حیات از آن می جوشید و پایانی نداشت

یاد منور بخیر که سکوت شب و تاریکی سنگر را رنگین از هزار رنگ عشق و مستی میکرد

یاد تک تیر و رگبار بخیر که دل نشین ترین موسیقی آن دوران بود

یاد آهنگران بخیر که نوای با نوای کاروان او،انرژی مضاعفی به رزمندگان می داد

یاد آزادگان بخیر که در اردوگاه هی مخوف صدامیان درس آزادگی به زندان بانان خود آموختند

یاد شبهای عملیات بخیر که تا سپیده دم عملیات از شوق شنیدن رمز آن؛خواب از چشمان رزمندگان می رهید

یاد سیم خاردار بخیر که مرز بین مادیت و معنویت بود

یاد چلچله بخیر که امان دشمن را می برید

یاد غواص بخیر که در عمق دریا و رودخانه با خون سرخ خود،زیباترین تابلوی ایثار را نقش میزد

یاد جسدهای نازنینی بخیر که در سکوت نیزارهای کارون و اروندرود،ذره ذره به احدیت پیوستند

یاد همه آنانی بخیر که رفتند و ماندن را برای ما به ارمغان آوردند

یاد روزگاران 8 سال حماسه و ایثار بخیر که چه زیبا،"مقدس" نامیده شد

کریم رضائی

مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان باشت